menu

ثبت آگهی رایگان

سایه توقف بر احیای ب افت ف رسوده

آمار ها میگویند وضعیت بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی همچنان نامطلوب است . به عبارتی 70 هزار هکتار بافت فرسوده در 500 شهر ایران وجود دارد که حدود 44 هزار هکتار آن را سکونتگاه های غیررسمی تشکیل میدهند . در این میان تهران ، تبریز و مشهد بیشترین وسعت بافت فرسوده را دارند و در برخی استان ها ، مثل شهرستان گچساران معادل یک بیستم جمعیت استان در بافت فرسوده زندگی میکنند ! به گزارش پیام ساختمان ، درعین حال چندین ماه است با توجه به رویکرد جدید مسئولان ذی ربط ، بناشده تا همپای دولتیها ، شهروندان هم نقش مشارکتی و فعال تری در مدیریت احیای بافت های فرسوده داشته باشند . طبیعتا برای اجرای این استراتژی، ظرفیت سازی در حوزه های نهادی، سازمانی، مدیریتی، فرهنگی، قابلیت ها و سیستم مدیریت عمومی حرف اول را میزند ، دراین باره یک صاحب نظر و محقق در حوزه نوسازی بافت های فرسوده که پیش تر در این حوزه مسئولیت اجرایی در دولت بر عهده اش بود و هم اکنون مدیریت یکی از شهر های جدید اطراف تهران را بر عهده دارد ، میگوید : «ظرفیت سازی یک موضوع ملی و محلی است» . محمد آیینی معتقد است : «اهداف مرتبط با ظرفیت سازی مدیریت شهری همچون حمایت از ایجاد فضایی توانمند در ساکنان این بافت ها و تشکیل مدیریت های محلی، پاسخگو بودن مدیریت شهری نسبت به شهروندان محلی و سایر دستگاه ها از مصادیق ظرفیت سازی شهری در مناطق بافت فرسوده است . حمایت های حقوقی و مالی و اولویت قرار دادن محلات هدف در برنامه ریزی، اجرا و نظارت از آن جمله است» . متن گفت وگو با محمد آیینی درباره راهکار های ظرفیت سازی در احیای بافت های فرسوده را در زیر بخوانید : علیرغم ارائه برنامه های متفاوت و افزایش متقاضیان نوسازی، همچنان مدیران شرکت عمران بهسازی و نوسازی ایران نتوانسته اند دراین باره موفق عمل کنند و به نظر میرسد در این حوزه ظرفیت سازی لازم صورت نگرفته است . شما به عنوان صاحب نظر در حوزه بافت فرسوده ، راهکار ظرفیت سازی در این فرایند را چه میدانید ؟ به عقیده من موتور محرکه نوسازی خود مردم هستند ، به عبارتی خود مردم مالک بافت فرسوده هستند و هدف گذاری ما نیز باید این باشد یعنی ما باید ظرفیت ها و توانمندیهای لازم برای به حرکت درآمدن مردم و مسیر نوسازی واحد های فرسوده ایجاد کنیم با این تصور که انگیزه هیچ کس بیشتر از فردی نیست که زیر یک سقف لرزان زندگی میکند . طبیعتا ساکنان بافت های فرسوده از سطح اقتصادی پایینی برخوردار هستند و قدرت و خرید کمتری دارند بنابراین ارائه راهکار های متفاوتی برای این نوع مالکان از آماده سازی منابع مالی نظیر پرداخت وام گرفته تا فراهم آوردن بستر قانونی و نظارت برای مشارکت یک سرمایه گذار به نحوی که حقوق مالک پایمال نشود . بنابراین در مسیر ظرفیت سازی ما به ساکنان این بافت ها میگوییم شما حرکت کن و ما یعنی دولت و شهرداری نیرو ها و ابزار های مورد نیاز برای آنها را تأمین و مسیر را برای آنها هموار کنند . به طور مشخص سیاست های کشور در ارتباط با بافت فرسوده باید بر مبنای چه موازینی باشد ؟ لازم است تعامل و همکاری بیشتری بین سیستم بانکی، شهرداری و دولت وجود داشته باشد و قرارداد ها و مبانی قانونی لازم در زمینه های توانمندسازی مالی، فنی، اجرایی و شهرسازی ایجاد شود . همچنین مداخله های لازم از سوی نهاد های متولی مستقیم و غیرمستقیم انجام شود . در غیر این صورت اجرای این طرح بدون ظرفیت سازی محکوم به شکست است . احیای بافت فرسوده مزیت های اقتصادی برای مالکان و سازنده ها به همراه دارد حال اگر ظرفیت سازی مناسبی با تعریف الگو های اجرایی به مردم ارائه شود آیا استقبال از این طرح بیشتر نخواهد شد ؟ بله ، در برخی مناطق الگوسازی کرده و به مردم نشان دادیم که میتوان این طرح را انجام داد و با استفاده از اعمال سیاست های مناسب نوسازی هم پاسخگوی متقاضیان و هم پاسخگوی سرمایه گذاران بخش خصوصی بود . بنده توانستم در سال 88 از محل خط اعتباری مسکن مهر 30 هزار واحد بافت فرسوده را بازسازی کنم و تا پایان سال 91 این رقم به 250 هزار واحد در بافت فرسوده رسید . درحالی که اگر کل نوسازیهای دولت و شهرداری را کنار هم بگذاریم به 10 هزار واحد هم نمیرسد یعنی در مقایسه نسبت آن 1 به 24 است . از طرفی نوسازی مردمی یکسری نتایج زیان بار دارد که اگر به موازات نوسازی که مردم انجام میدهند به زیرساخت ها توجه نشود و خدمات ارتقا پیدا نکند تبدیل به گره کور خواهد شد . به عنوان مثال چنانچه در یک بافت فرسوده جمعیت را دو برابر میکنید طبیعی است که باید فضای سبز نیز به همین میزان و سایر امکانات و زیرساخت های محله ای فراهم شود ، یعنی اینجا دیگر نقش دستگاه های عمومی مطرح است . وقتی میگوییم 250 هزار واحد در بافت فرسوده نوسازی شد یعنی اینکه حداقل 150 هزار واحد و جمعیت 600 هزار نفری به بافت فرسوده اضافه میشود پس باید خدمات بافت فرسوده نیز اصلاح و ارتقا یابد . موضوعی که تاکنون از چشم بسیاری از متولیان احیای بافت فرسوده پنهان مانده ، این است که احیای بافت فرسوده موقعیت محلی و جغرافیایی خاص خود را میطلبد درحالی که مدیران برنامه های خود را به طورکلی به تمام شهر ها و مناطق کل کشور تعمیم میدهند ، همین موضوع به موفق نبودن این طرح در کل کشور کمک میکند ؟ کاملا موافقم ، اینکه برنامه توانمندسازی را در یک قاعده کلی برای کل کشور ارائه دهند و در آن گفته شود که حتما باید مالکان بافت های فرسوده ، سازندگان و مشارکت کنندگان به لحاظ مالی توانمند شوند ، یک برنامه کلی است ، درحالی که این میزان سطوح تأمین مالی تهران با همدان یا با سایر شهر ها متفاوت است ، حتی در یک محله با محله دیگر تفاوت دارد . یعنی برنامه های ظرفیت سازی و توانمندسازی به صورت کلی باید یکسان باشد اما برنامه ها نه تنها شهری، بلکه باید محله ای باشد . درنتیجه ما نیز باید مدیریت نوسازی را محله ای نموده و مدیر محله ای داشته باشیم . به عبارتی یک سلسله مدیریت اجرایی از سطح ملی تا محله برای نوسازی نیاز داریم . وقتی محله مدیر دارد با تشخیص مدیر نوسازی آن ، مدیر محله برنامه های مقتضی را اجرا میکند . مثلا در یک محله میتوان اوراق مشارکت منتشر نمود ، در محله دیگر شریک سرمایه گذار معرفی کرد و در محله دیگر میتوان تعاونی نوسازی تشکیل داد . قطعا این شیوه با موفقیت پاسخگوی مشکلات محله های مختلف خواهد بود.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 199

فهرست مطالب شماره 199

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×