menu

ثبت آگهی رایگان

معماری پایدار را مردم می سازند

* خود را فارغ التحصیل معماری دانشگاه تهران معرفی میکند، اما سابقه تدریس در دانشگاه تهران و کاشان را در کارنامه دارد! میگوید از کلیگویی گریزان است، اما نخستین نشست علی بهادری با ما، نه حتی در تعریف معماری و شهرسازی پایدار، بلکه صرف زدودن پیش فرض هایی شد که با جایگزینی واژه پایدار در برابر Sustainable ایجاد شده است؛ حال میخواهد معماری پایدار باشد یا اقتصاد پایدار و یا هر چیز پایدار دیگری. به همین دلیل اتلاق واژه پایدار را معادل مناسبی برای این کلمه نمیداند. پس از زدودن آنچه از معماری پایدار میدانستیم و یا فرض میکردیم میدانیم، مقرر شد این مبحث را در سلسله گفتگوهایی در شماره های آینده پیش بگیریم. اینک پیش روی شما نخستین بخش از این دور گفتگوها است که میتواند مبانی معماری پایدار نامیده شود. توهم قبول شدن در کنکور میپرسم ارتباط معماری پایدار و برنامه ریزی در معماری چگونه است؟ میگوید در پرداختن به تعبیر معماری پایدار باید آن را از برنامه ریزی در معماری منفک کنیم، گرچه در نهایت در لایه های پایینی این دو با یکدیگر ارتباط هایی پیدا میکنند. «به ویژه معماری پایدار با برنامه ریزی ارتباط دارد تا جایی که میتوان گفت بدون برنامه ریزی، معماری پایدار وجود ندارد» اصولاً معماری بدون برنامه ریزی بیمعناست و اصلاً معماری نیست «اتفاقی است بر حسب بخت و اقبال و یا تجربه پنهانی است که برنامه ریزی پشت آن را نمیبینیم و ممکن است گم باشد.» بهادری موضع خود را در مورد معماری پایدار در ایران با یک مثال مشخص میکند: سه دانش آموز داریم، یکی تلاش گر و برنامه ریز (A) که ممکن است در کنکور موفق شود، موفقیت نسبی به دست آورد و یا اصلاً قبول نشود. برای هر کدام از این نتایج میتوان عوامل روشن پیدا کرد. دانش آموز دوم (B) به هر دلیل درس نمیخواند، نتیجه کنکور برای او مشخص است و اگر قبول نشود خود و خانواده اش میدانند به چه دلیلی قبول نشده است. دانش آموز سوم (C) به اندازه دانش آموز اول وقت صرف میکند، کلاس آموزشی میرود، کتابخانه میرود ولی اگر ما از چشم ناظر آگاه به او نگاه کنیم، تمام کارهای او را بیهوده و وقت کشی میبینیم و اگر معیاری داشته باشیم، میبینیم در تمام این روزها هیچ کاری نکرده است. در نهایت نیز او قبول نمیشود و در نتیجه هم خود او و هم خانواده اش با بحران عدم موفقیت مواجه میشوند. او نه تنها تمام عوارض و مشکلات دانش آموز B را دارد یعنی قبول نشده است، بلکه والدین او در یک توهمی از قبولی فرزندشان گیر افتاده اند. او یک منفعت یا عدم آگاهی کوتاه مدت را فدای حیات بلندمدت یکساله کرده، و اگر صادق باشد، تنها خود اوست که میداند چه کار کرده است در غیر این صورت خود او نیز در این توهم فرو میرود. بهادری میپرسد ما کدام جامعه هستیم؟ خود او پاسخ میدهد: «خیلیها معتقدند ما جامعه A هستیم؛ بعضی میگویند ما جامعه B هستیم، بسیاری معتقدند ما از B به سمت A در حال حرکتیم، یعنی جامعه در حال توسعه هستیم. من اساساً معتقد هستم ما جامعه C هستیم.» شواهد سه گانه وی برای این گفته خود سه شاهد میآورد، و از خصیصه آینه نمای معماری سخن میگوید که «راستگوترین پدیده، برای نشان دادن واقعیت مردم، تمدن و جهان در مقیاس های مختلف است. تنها بیننده باید چشم بینایی داشته باشد.» حقیقتی که آینه ای تمام قد روبه روی بیننده میگذارد و همانگونه که آینه نمیتواند دروغ بگوید، معماری هم نمیتواند غیر آنچه واقعیت است نمایش دهد. بر این اساس معماری و شهرسازی ما نشان میدهد که نه تنها ما در جامعه C هستیم، بلکه حتی در صدد یافتن راهی به سوی معماری پایدار نیستیم. بهادری در اینجا تأکید میکند که منظور معماری کلان است که راه به شهرسازی میبرد و ظهور و بروز معماری و شهرسازی نشان میدهد که ما به سمت معماری پایدار حرکت نمیکنیم. بهادری شاهد دوم را مباحثی میداند که تحت عنوان دانش جدید و یا یک بینش جدید به کشور وارد میشود. «وقتی به همایش هایی که تحت عنوان معماری پایدار برگزار میشود نگاه کنیم، میبینیم که یک سری کلیگوییهایی میشود. کلماتی مانند مهم است، خوب است یا بسیار به ما می تواند کمک کند. در حالی که سمینار تشکیل نمیشود که در آن بگوییم این پدیده به ما میتواند کمک کند، بلکه سمینار تشکیل میدهیم که نشان دهیم نسبت به سال قبل چه دستاوردهایی داشته ایم و چه تغییراتی کرده ایم و همایش دومی دیگر به این سؤالات نیز نباید پرداخت، باید گفت دقیقاً چکار باید کرد که مثلاً شرایط کمی تغییر کند. با این حال هنوز موضوع مقالات در سمینارها و همایش های داخلی مثلاً این است که ارتباط معماری پایدار و اقتصاد شهری چیست» بهادری معتقد است معماری پایدار مانند بسیاری از مباحث علمی تازه دیگر، تبدیل به مد روز شده و به زودی از دور خارج خواهد شد. او شاهد سوم را اینگونه تشریح میکند: «کشورهایی مانند آلمان، آمریکا، ژاپن، سوئیس، سوئد و نروژ همه چیز مشخص است، آنها معیار معماری پایدار هستند. آمار قابل اتکا و مستدلی وجود دارد و این کشورها نقطه به نقطه به چه سمتی در حال حرکت هستند! شاید مهمترین شاهدی که میگوید ما اصلاً نمیتوانیم درباره معماری پایدار و یا هر چیز پایدار دیگری سخن بگوییم این است که از حداقل آمار مستندی که مورد وثوق همه باشد بی بهره هستیم.» بهادری بیان میکند که گاهی لازم است ما به عمق آب برویم تا همه صداها قطع شود و بعد «بیرون بیاییم و بشینیم و ببینیم که آیا این صحبت هایی که میشود درست است؟ آیا اصلاً دارند درباره معماری پایدار حرف میزنند؟» جهل مرکب در توصیف پایدار بهادری میگوید: ما حتی در تعریف معماری پایدار مشکل داریم. «شاید تنها در یک سری مقالات علمی پژوهشی و یا کتاب های ترجمه شده بتوان تعریفی از معماری پایدار به دست آورد.» با این همه سمینار و وقت و هزینه که برای آن صرف شده، هنوز در سمینارها و همایش ها تعریف هایی از معماری پایدار میشود که اکنون دیگر موضوعیت ندارد. بهادری اضافه می کند: تعریف معماری پایدار از دهه 70 تا کنون بسیار تغییر کرده و اگر در آن دهه با جنبش هایی مانند جنبش سبز گره خورده بود و بعد با معماری High Tech به جایی رسید که امروز در تعریف معماری پایدار عناصری را داریم که ممکن در دهه 70، محلی از اعراب نداشتند؛ و برعکس «آنچه در دهه 70 ارزش بود امروز کاملاً ضد ارزش شده است.» اما در سمینارهای ایرانی همان تعریف ضد ارزش قدیمی با عنوان معماری پایدار معرفی میشود. «آن ساختار تعریفی وقتی تغییر میکند دقیقاً تبدیل به مفهوم دقیق طنز میشود یعنی عده ای را که می فهمند میخنداند و یا از عمق وجود میسوزاند. وقتی میبینند در سمیناری کسی چیزهایی دارد میگوید که غلط است، میخندید ولی این خنده همراه با یک بغض عمیق است.» بهادری منظور خود از معماری پایدار را با در نظر گرفتن دو معیار که به صورت دو هیبرید در دو طرف هسته معماری پایدار هستند شرح میدهد. «اگر در دهه 60 و 70 پایداری را محیط زیست، معماری و شهرسازی سبز تعریف می شد، امروز هرچیز پایدار از جمله شهرسازی و معماری پایدار با گزینه مردم تعریف میشوند! چون چیزی که معماری را میسازد مردم پایدار هستند.» وجه انسان شناسانه علوم در اینجا بسیار برجسته شده است، اما سؤال اینجاست که آیا برنامه ای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی برای پرداختن به انسان پایدار داریم؟ بهادری میگوید: با وجود این حجم سخنان کلی و ناپخته آیا «امیدوار باشیم در این خانه C دانشجوی قبولی کنکور بیرون بیاید هرگز!

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 187

فهرست مطالب شماره 187

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×