menu

ثبت آگهی رایگان

معماری آرامگاه بابا افضل

گروه معماری ودکوراسیون: افضل الدین محمد بن حسین بن محمد مَرَقی کاشانی معروف به بابا افضل ( زاده نیمۀ اول قرن شش، وفات حدود 610 ه.ق)، فیلسوف و حکیم بزرگ ایرانی است که تعداد زیادی رباعی به او نسبت داده شده است. از جزئیات زندگی او تقریباً هیچ چیز روشنی در دست نیست، بر اساس قراین در اوایل قرن هفت مقارن حملۀ سراسری چنگیز به ایران زمین، بابا افضل در سنین پیری بوده است. مدفن بابا افضل در بلندترین نقطه منتهیالیه غرب روستای مرق واقع است؛ این دهکده در 42 کیلومتری شمال غربی کاشان قرار دارد که یکی از ییلاقات خوش آب و هوای این شهرستان به شمار می رود. طبق منابع، قدمت این روستا به عهد هخامنشیان میرسد.گویی این مقبره دژی بوده است تا از غارت و چپاول در امان بماند. هر چند که بیمهری میراث فرهنگی بخش خانقاهی آن را خراب کرده و اتاقک ها و حجره های شاگردان عزلت نشین را از میان برده است، ولی هنوز زیبایی و ابهت قرن پنجم و ششم را میتوان در این بنای عصر سلجوقی و مغولی دید.اصل این بنا متعلق به دوران مغول قرن هفتم هجری- است که در دوران های بعد به ویژه دوره صفویه الحاقاتی بدان اضافه گردید. این بقعه دارای صحنی وسیع و گنبد هرمی پوشیده از کاشیهای هفت رنگ است که بر پایه ای منشوری استوار بوده و از رأس گنبد تا کف آرامگاه حدود 25 متر ارتفاع دارد . مرقد بابا افضل دارای صندوقچه چوبی مشبک به طریق «آلت و لغت » مورخ 912 است که از بهترین نمونه های هنر دوران صفوی به شمار میآید. محراب گچ بری منقوش و زیبای ضلع جنوبی بقعه ، که در پیرامون آن کتیبه ای به خط ثلث بسیار خوش موجود است ، از آثار جالب هنر عصر مغول است. مساحت مجموعه این بقعه حدود 450مترمربع است .وجود این بقعه در این روستا یکی از عمده ترین دلایل توجه گردشگران و اهالی فرهنگ و عرفان به این منطقه است. در داخل این بقعه دو قبر دیده میشود که یکی مرقد افضل الدین و دیگری به نام پادشاه زنگ شهرت دارد. بنا بر روایات، پادشاه زنگ هنگام سیر و سیاحت در برخورد با افضل الدین مجذوب و مرید وی شده و تا آخر عمر در خدمت بابا زیسته و پس از مرگ در جوار مرقد او دفن گردید. آن همه مصنفات وی در عرفان و فلسفه و منطق و کلام که به زبان شیرین فارسی نگاشته ، هیچ نامی برده نشده و از تأثیرگذاری ایشان در فرهنگ و فلسفه و عرفان نیز هیچ نشانی نیست.رباعی زیبای زیر را بابا افضل سروده است: ای آن که شب و روز خدا می طلبی کوری گرش از خویش جدا می طلبی حق با تو به صد زبان همی گوید راز سر تا قدمت منم، که را می طلبی؟

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 168

فهرست مطالب شماره 168

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×