menu

ثبت آگهی رایگان

فاجعه ای که مهار شد

فاجعه-ای-که-مهار-شد

در ابتدای بهار سال 87 پروانه ساختمانی با بنای حدود 2400 مترمربع شامل دو طبقه زیر زمین، همکف و شش طبقه مسکونی در یکی از مناطق جنوبی تهران صادر می گردد.

سایت پلان (خلاصه پرونده) مکان: یکی از جنوبی ترین مناطق تهران زمان: بهار و تابستان 87 تلفات و خسارات: صفر پلان کلی (شرح حادثه) در ابتدای بهار سال 87 پروانه ساختمانی با بنای حدود 2400 مترمربع شامل دو طبقه زیر زمین، همکف و شش طبقه مسکونی در یکی از مناطق جنوبی تهران صادر می گردد. چند روز بعد در پی درخواست مالک، مهندس ناظر پس از بازدید ساختمان قدیمی، بررسی نقشه ها، وضعیت همسایه و سایر موارد با اهمیت، اقدام به تأیید مجوز شروع عملیات ساختمانی می نماید. موقعیت ملک به نحوی است که از سه طرف مجاور گذر و از سمت شمال مشرف به یک ساختمان دو و نیم طبقه قدیمی با بافت فرسوده بدون فونداسیون با دیوارهای خشت و گلی و سقف های تیر چوبی و کاه گلی و بدون زیرزمین، با هفت خانوار ساکن که البته مهندس ناظر پیش از شروع به کار شماره تماس خود را در اختیار آنها قرار داده است تا در حین تخریب و گودبرداری از طریق آنها نیز در جریان امور قرار بگیرد. چند روز پس از شروع به کار، مهندس ناظر به محل پروژه سر می زند و با مشاهده وضعیت کارگاه و نیروهای اجرایی دستور کار نحوه تخریب و گودبرداری را به مالک -که خود سازنده هم هست- ابلاغ می نماید. پس از امضای مالک از نسخه اصلی کپی گرفته می شود و نسخه اصلی نزد مالک و کپی نزد مهندس ناظر می ماند. در هنگام توضیح موارد دستور کار توسط ناظر، مالک با قاطعیت به مهندس ناظر اطمینان می دهد که تمامی دستوراتش مو به مو اجرا خواهد شد و هیچ کاری بدون هماهنگی و کسب اجازه از وی انجام نخواهد گردید. در ادامه ناظر، گزارش مرحله تخریب را خطاب به شهرداری می نویسد و در آن اعلام می کند مالک در حال تجهیز کارگاه است، هنوز اقدام به تخریب ننموده است و ضمناً مجری ساختمان که نامش در پروانه ذکر شده است در پروژه حضور ندارد و مالک موظف به استفاده از آن مجری در کلیه مراحل ساخت است. در پایان با پیوست کپی چهار صفحه- دستور کار ذکرشده به گزارش و ذکر خلاف - آن را به شهرداری تسلیم و در سیستم ثبت می کند. از آن روز دو ماه و نوزده روز گذشته است. ناظر با اطمینان خاطری که از مالک پیدا کرده بود و با توجیه اینکه اگر خطری احساس شود حتماً همسایه ها به او اطلاع می دهند، به طور کلی از این کار نظارت غافل شده است. حدود ساعت ده شب یکی از ساکنین ملک همسایه با ناظر تماس می گیرد و می گوید: آقای مهندس گودبرداری زمین همسایه ما تمام شده است. مهندس ناظر ابتدا گمان می کند اشتباه شنیده است یا کسی که تماس گرفته منظورش تخریب بوده است. پس از چند سؤال دستگیرش می شود که درست شنیده و گودبرداری به عمق حدود 9 متر در کنار یک ساختمان به شدت فرسوده به پایان رسیده است. مهندس ناظر پس از دقایقی که از شوک این خبر بیرون می آید به سرعت سر ملک مورد نظارتش حاضر می شود و پس از بازدید شبانه گود و وضعیت خطرناک همسایه شمالی، از ساکنین در خواست می کند ساختمان را تخلیه و به محل امنی نقل مکان کنند. درخواست وی با مقاومت ساکنین مواجه می شود. مهندس ناظر برای اولین بار بود باکسانی روبه رو می شد که باکی از مرگ نداشتند و برای نجات جان خویش هم حاضر به همکاری نبودند. او در این لحظه پی به عمق فاجعه می برد و تمام معلومات و تجربه اش را به کار می بندد و با در نظر آوردن انواع احتمالات، نامه ها، دستورالعمل ها و گزارشاتی برای ادارات و سازمان های مربوطه آماده می کند. صبح اول وقت مجدداً سر ملک حاضر می شود و دستورالعمل اجرای سازه نگهبان متناسب با وضعیت گود را به مالک ابلاغ می کند. مالک پس از دریافت دستور کار و بررسی آن به بهانه هزینه بر بودن اجرای چنین سازه نگهبانی از اجرای آن امتناع می کند و به بهانه اینکه چنین چیزی در نقشه های ساختمانش وجود ندارد به مهندس ناظر پرخاش و او را از کارگاه ساختمانی بیرون می کند. پس از آن ناظر به شهرداری مراجعه و گزارشی ارائه می کند. در متن گزارش پس از تشریح وضعیت گود و ساختمان فرسوده همسایه و تعداد ساکنین آن و سایر مسائل مربوطه این عبارات درج می شود: «چنانچه مالک از انجام دستور کار پیوست خودداری نمود می بایستی شهرداری محترم مستنداً به بند 14 ماده 55 قانون شهرداری ها به منظور حفظ جان شهروندان بالاخص پلاک ضلع شمالی به هزینه خود اقدام به پایدارسازی گود زیر نظر اینجانب نموده و هزینه های مربوطه را از مالک مسترد نماید. در غیر این صورت کلیه مسئولیت های حقوقی و کیفری و مدنی و خسارت های جانی ومالی ناشی از این حادثه برعهده شهرداری و مالک می باشد». پس از ثبت این گزارش در شهرداری ناحیه با توجه به اینکه در آن زمان ناحیه های شهرداری قدرت اجرایی نداشتند و هدف مهندس ناظر هم نجات یک ساختمان از ریزش و به تبع آن نجات جان ساکنین بود نه فقط رفع مسئولیت، مهندس ناظر به منطقه مراجعه و تقاضای ملاقات با معاونت شهرسازی منطقه را می دهد. پس از چند ساعت انتظار جهت اتمام جلسه معاونت شهرسازی به جهت فشرده بودن برنامه کاری آن معاونت، ناظر به ملاقات وی پذیرفته نمی شود. پس از ملاحظه چنین شرایطی مهندس ناظر اقدام به نگارش نامه ای با همان متن و با ذکر جزئیات بیشتر و لحنی تند تر می کند و از آن، تعداد ده رونوشت تهیه می کند و به ترتیب به ادارات ذی ربط تسلیم و در دبیرخانه آنها ثبت می کند. پس از ثبت نامه ها و خرید الحاقیه بیمه مسئولیت تا چند برابر سقف قبلی و خرید بیمه مسئولیت از یک شرکت بیمه دیگر، مهندس ناظر به خانه اش مراجعت می کند تا خود را برای سقوط ساختمان فرسوده و مرگ ساکنین آن و بازداشت و تهیه وثیقه و دفاع از خود در دادگاه آماده کند. صبح روز بعد حدود ساعت 9 تلفن ناظر زنگ می خورد. معاون شهرسازی منطقه با لحنی تند و توهین آمیز به مهندس ناظر پرخاش می کند که: آقای مهندس نامه پراکنی می کنی؟ شهرداری را تهدید می کنی؟ تو فکر می کنی کی هستی؟ مهندس ناظر با خونسردی کامل خود را معرفی و ابراز می کند که من دست یاری به طرف شما دراز کرده ام تا با کمک عوامل اجرایی شهرداری از یک فاجعه جلوگیری کنم. اما اگر شما آن را تهدید می دانید و قصد کمک ندارید پس خود را برای خداحافظی با مقامتان و حضور در دادگاه و زندان آماده کنید. چرا که تقصیر شهرداری در این ماجرا اگر بیشتر از ناظر نباشد کمتر نیست. ؟ معاون مربوطه لحنش را عوض نموده و از مهندس ناظر دعوت می کند تا جهت همفکری به شهرداری برود. در شهرداری مهندس ناظر با تشریح دقیق وضعیت خطرناک همسایه و گود و وسعت تلفات و خسارات وارده در صورت ریزش گود چنان ترسی در وجود مسئولین شهرداری القاء می کند که بلافاصله با مأمورین مسلح اجرائیات عازم آن کارگاه ساختمانی می شوند. مالکین ساختمان در حال ساخت حتی با وجود تذکرات جدی مسئولین شهرداری و نامه های اخطاریه و مأمورین مسلح اجرائیات، حاضر به هیچ گونه همکاری جهت حفظ دیواره گود و ساختمان فرسوده همسایه نشدند. همچنین ساکنین آن ساختمان واقع در لبه گود نیز به هیچ عنوان حاضر به تخلیه و نجات جان خود نبودند. در چنین وضعیتی مأمورین شهرداری با علم به عواقب سنگین ریزش گود و خوفی که به واسطه پیگیری های مداوم مهندس ناظر در آنها ایجاد شده بود، متوسل به زور شدند و مالکین زمین گودبرداری شده را از آن کارگاه ساختمانی خلع ید و اخراج کردند. پس از تصرف گود توسط شهرداری و استقرار مأمورین تمام وقت جهت حفاظت نیروها، یکی از پیمانکاران خبره شهرداری انتخاب و تحت نظر مهندس ناظر طی عملیاتی شبانه روزی اقدام به اجرای دیوار حایل بتنی می نمایند. دیواری که از کف گود با پنجه بتنی آغاز و پس از حدود ده روز تا کمر ساختمان فرسوده لبه گود ادامه پیدا کرد و باعث تحکیم دیواره گود و رفع خطری فاجعه بار گردید. مهندس ناظر علیرغم تقاضای مکرر معاونت شهرسازی منطقه تا زمانی که دیوار بتنی به ارتفاع مورد نظر نرسید، از ارائه گزارش تحکیم گود خودداری می کرد تا مبادا با رفع مسئولیت از شهرداری عملیات اجرایی دچار خللی گردد. مالک پس از پرداخت هزینه های ایمن سازی گود به شهرداری که در آن زمان حدود بیست میلیون تومان شد، ملک خود را تحویل گرفت و به ادامه عملیات ساخت مشغول شد. در صورتی که می توانست با عمل به دستور کار ناظر و صرف کمتر از یک دهم این مبلغ در حین گودبرداری کارش را به صورتی اصولی پیش ببرد و خود و دیگران را دچار چنین دشواری هایی نگرداند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×