menu

ثبت آگهی رایگان

جهان یک سال پیرتر است، نه عاقل تر

«مهاجرت»، برای معماران امروز چالشی معنادار است. بااین حال مهاجرت از آغاز در قلب تحولات شهری حضورداشته است. شهرها اساساً سرزمین فرصت ها هستند – هرساله میلیون ها مهاجر در آرزوی امنیت و پیشرفت به سوی شهرها سرازیر می شوند. آنچه در سال 2016 برای ماه ها با عنوان «بحران مهاجرت» بر ذهن و روان اروپاییان تأثیر گذاشته بود و بعدتر در غوغای ترس از جنایت و تروریسم مدفون شد، تنها فصلی کوتاه از این داستان دراز است. مسکن، خانه نیست در سالی که گذشت، گفتمان و رفتار معماران اروپا عمدتا تحت تأثیر انگیزه های انسان دوستانه بود. نیاز فوری به پناهگاه هایی مؤثر برای پناه جویان در شهرهایی که سعی دارند خیلِ عظیم این تازه واردان را مدیریت کنند. اما در کنار این، نمایشگاه هایی چون ساختنِ حس خانه (پاویون آلمان در دوسالانه معماری ونیز 2016) ما را به پرسش هایی عمیق تر دعوت می کنند که در مقابل تصمیم گیری های سریع سرسختی باشند. مهاجرت اجباری و فرآیندی که یک مهاجر پس ازآن طی می کند، معمولا روندی خطی از A تا B نیست که پس از طی مراحلِ موفق و بلندمدت به هم آمیختگی با محیط میزبان بیانجامد، بلکه پدیده ای دایره ای و رفت وبرگشتی است. معماران و طراحان نقشی بسیار مهم در تمام مراحل این فرآیند دارند؛ از محل مبدأ مهاجرت، تا فضاهایی که مهاجران پشت سر می گذارند، تا محلی که خانه جدید خود را می سازند و سرانجام شهرها و سکونتگاه های ازنوساخته ای که به آن ها بازخواهند گشت. توانمندسازی حلبی آبادها اخیرا با «پروژه اسکان مهاجرین» ساختمانی را ابداع کردیم که خود ذاتا «مهاجر» است! در این پروژه به هر نفر یک واحد اختصاص یافت – مجموعه ای از قاب های متحرک که می شد برحسب نیاز، فضاهای زیادی را با آن ها را تعریف کرد. برای اینکه افراد خانه هایی کامل و جدا از هم بسازند، محدودیتی برای مقدار مصالح این واحدها وضع شد. پس وقتی افراد ناگزیر به شکل دهی ارتباطات بین واحدها شدند، واحدها تغییر شکل یافتند. تنها از طریق یک نیروی جمعی بود که می شد قابلیت های ساختاری و پتانسیل ترکیب های نامحدودشان را محقق ساخت. در این پروژه، سرشت حقیقی یک ساختمان اجتماعی بود که آزموده می شد. پرسش پروژه این بود: «یک مهاجر چگونه می تواند ارتباطش با دیگر مهاجران را شکل دهد؟ آیا معماری می تواند ضمن تشویق این افراد به هم آمیختگی با محیط، هویت شخصی شان را محفوظ بدارد؟ هم برای پناه جویان خارجی و هم برای مهاجرین داخلی، قابلیت درآمیختن با محیط میزبان، رابطه ای تنگاتنگ با امید و توان تصور آینده ای روشن دارد. پروژه اخیر ما در کیپ تاون با عنوان «توانمندسازی حلبی آبادها» رویکرد جدی تری به مسئله داشت و اساساً پاسخی بود به تلاش مهاجرینی که از دیرباز برای داشتن جای پای ثابت در شهر تلاش می کردند. البته در این مورد بخصوص، مسئله مهاجرت روستاییان به شهر بود و نه انبوه مهاجرین خارجی که از فواصل دور آمده اند (گرچه در آفریقای جنوبی هم با انبوه پناهندگانی مواجهیم که از خشونت موجود در سایر کشورهای قاره آفریقا می گریزند). در نظر عموم «خایِلیتشا»تنها یک مقصد برای مهاجرین است؛ علاوه بر موانع جدی که در این کشور در برابر بهسازی اسکان های غیررسمی وجود دارد، ویژگی های شهرِ پسا-آپارتاید هم باعث این شده که اکثرِ ساکنین سایتِ پروژه ما حتی پس از 20 سال سکونت در این مناطق از حمایت قانونی برخوردار نیستند و در فقری به سر می برند که در ساختار فضایی نیز متجلی است. سرگردان میان پیوندهای خویشاوندی از یک سو و امید به زندگیِ بهتر از سوی دیگر، این اجتماع خود را از هرگونه امکانات عمومی و یا فرصت های شغلی محروم می بیند. «خانه »ای که آن ها ساخته اند شکننده و سطحی است، مملو از مخاطرات و تهدیدهای محیطی. هدفِ «توانمندسازی حلبی آبادها»، یافتن روشی برای توسعه مقیاس پذیر سکونتگاه هاست که هم مقدمه شکل گیریِ یک سرپناه مناسب با حداقل خدمات و هم مسیری برای رسمی شدن هرچه زودتر اسکان حاشیه ای باشد. پروژه، ترکیبی است از مشارکت عمومی، الگوهای جدید اسکان، برنامه ریزی فضایی و یک نظام شهری مبتنی بر اقتصاد پایدار و فرصت های بهتر زندگی. ورای پاسخ به نیازهای اولیه، این پروژه ارزشی نمادین نیز دارد. قانون اساسی آفریقای جنوبی در پسا-آپارتاید، «حق دسترسی به مسکن کافی برای شهروندان» را تضمین می کند؛ ولی این اصل، نقابی بوروکراتیک است بر نویدی بزرگ تر: پایانِ تبعیض و محرومیت سازمان یافته درجایی که سابقا مسئله «خانه» با تصمیمات سلیقه ای برنامه ریزان حکومتی، مشخص و شدیدا محدود می شده است. قابلیت درآمیختن با محیط میزبان، هم برای پناه جویان خارجی و هم برای مهاجرین داخلی رابطه ای تنگاتنگ با امید و توان تصور آینده ای روشن دارد. به بیان صریح تر، یعنی مشارکت در زیست سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شهر. خط مقدم معماری همیشه در امتداد مسیر جابجایی ها بوده است و آن نواحیِ حاشیه ای که مردم در جست وجوی «خانه»ای جدید آن را پشت سر می گذارند. بازدید از خایِلیتشا برایمان روشن کرد که رویکردهای شهرسازی فعلی در آفریقای جنوبی، چندان سنخیتی با تجارب زیست اکثر شهروندانش ندارد. ساکنین محله BT تاکنون هیچ مواجهه ای با مقررات شهرسازی نداشته اند. ما با قبول این که باید واقعیت ها را – هرچند از گذشته ای تبعیض آلود برآمده باشند- بپذیریم، توانستیم با شهر کیپ تاون وارد مذاکره شویم تا با به کارگیری تکنیک های ساختمانی بهتری در این محلات، اجازه دهند خانه های بهسازی شده در ذیل اسکان رسمی برشمرده شوند. اطمینان از امنیت قانونی و پایبندی به قواعد ساخت وساز در آینده که در پی این سیاست خواهد آمد، نه تنها اثر فلج کننده ی این بی نظمی دائمی را در محلات حاشیه نشین خنثی خواهد کرد، بلکه مشوق سرمایه گذاری در این دارایی ها خواهد شد که اینک توسط مؤسسات مالی به رسمیت شناخته می شود. فاز نخست این پروژه که شامل 4 ساختمانِ چسبیده به هم می شد در دسامبر 2015 پایان یافت و اکنون در مرحله ارزیابی توسط کاربر است. فاز دوم این پروژه در می 2017 آغاز خواهد شد که شامل 72 واحد دیگر خواهد بود. شهرنشینی در آخر داستانی از مهاجرت در جولای سال گذشته که اروپاییان برای فرار از گرمای تابستان به سواحل یونان، ایتالیا و فرانسه و اسپانیا هجوم می آوردند، بیش از هرزمانی در تاریخ شاهد مرگ پناه جویانی بودیم که در تلاش برای عبور از مدیترانه در دریا غرق می شدند. هم زمان، قرارداد اسکان مجدد که باعجله در مارس 2016 بین ترکیه و اتحادیه اروپا بسته شد، مرزهای زمینی سراسر قاره اروپا را به روی پناه جویان بست. درگیری های سوریه، افغانستان و دیگر مناطق همچنان امواج پناه جویان را روانه می کرد، ولی اروپا حوصله آن ها را نداشت. در افتتاحیه دوسالانه ونیز، جهان معماری طوری به میان کوچه ها و کانال های تودرتوی ونیز فرود آمد که گویی گزارشی از جبهه های جنگ می دهد. طراحان به خط مقدم فراخوانده شده بودند. اگر شهرنشینی در آخر داستانی از مهاجرت باشد، پس خط مقدم معماری همیشه در امتداد مسیر جابجایی ها بوده است، و آن نواحیِ حاشیه ای که مردم در جستجوی «خانه»ای جدید آن را پشت سر می گذارند. حالا جهان یک سال پیرتر است، نه عاقل تر. از دستور اجرایی گستاخانه ترامپ تا جریان فزاینده پوپولیسم در فرانسه و هلند و به خصوص آفریقای جنوبی، همگی نشان می دهد که ناسیونالیسمِ باز برخاسته و بیگانه ستیزی باعث رنگ باختن ایده حس خانه مبتنی بر هم زیستی و پذیرفتن تازه واردان شده است. گزافه است اگر بگوییم پاسخ را فقط باید در معماری جست؛ ولی محیط انسان ساخت نمی تواند از بستر اجتماعی اش جدا تلقی شود. شهرهای ما، آینه ای از تمام انگیزه های خوب یا بد ما هستند. چه استقرارگاه های پراکنده پناه جویان در زعتری و کاکوما، چه زیرزمین های کثیف آتن، چه کمپ های موقت در «مسیر بالکان» و چه کمپ های استراحتگاهی محصور در برلین و استکهلم و بروکسل، همه ما وظیفه داریم تا با بخشی از این چالش که ناشی از اشتباهات بشری است مواجه شویم.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 323

فهرست مطالب شماره 323

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×