menu

ثبت آگهی رایگان

دوستی  معماری مدرن با انسان و محیط زیست

سیامک سرمدی این سخن منطقی است که بگوییم معماری بر اساس تفکرات سازنده اثر شکل می گیرد. strong به عبارت دیگر اگر معماری را در طول دوره های مختلف تاریخی بررسی کنیم می توانیم به یک رابطه مستقیم و عمیق بین نوع نگاه و نگرش بشر به هستی و آن چیزی که فرهنگ می نامیم، با آنچه به عنوان اثر معماری یا ساختمان و بنا نام دارد؛ پی ببریم. به این معنی که نحوه تفکر انسان و تفسیری که او از پیرامون خود دارد،همواره در شکل گیری معماری به جامانده از او به شدت تأثیرگذار بوده است . کالبد معماری زمانی شکل می گیرد که در فکر خالق آن اثر کیفیت روحی خاصی مدنظر بوده است. این کیفیت خاص روحی و روانی در شکل گیری تمامی هنرها نیز تأثیر اصلی و نهایی دارد. پس با این مقدمه نسبتاً فلسفی، باید معماری را هنر به حساب آوریم و دقیقاً نیز همین است. حالا که معماری هنر است پس به اندازه تمام سبک ها و فرازوفرودهای هنری بشر در طول تاریخ نیز می توان سبک معماری یافت . مطالعات نیز همین موضوع را نشان می دهند. (سبک معماری باروک، سبک معماری بیزانس، معماری رومانسک، معماری گوتیک، معماری رنسانس، معماری اسلامی، معماری روکوکو....) دیرزمانی نیست که انسان پا به دنیای مدرن گذاشته است . هنر مدرن و معماری مدرن نیز با ارتباط تنگاتنگی که باهم دارند در زمانه مدرن نقش آفرینی می کنند. در معماری مدرن دیگر انسان صرفاً در پی یافتن سرپناه نیست . او فقط در خانه اش سکنی نمی گزیند بلکه می خواهد در کنار همسایه ها و همشهریانش حس تعلق و مشارکت داشته باشد. هنر در معماری مدرن می تواند این حس را ایجاد کند. به قول لو کوربوزیه معمار ، طراح و شهر ساز سویسی که در زمینه معماری مدرن صاحب نظر است : شما سنگ ،چوب و بتن را به کار می گیرید و با این مواد خانه و کاخ می سازید. این کار، ساختن است. نوعی سازندگی در کار است. سپس ناگهان احساسات درونی ام را برمی انگیزید، حالم را خوب می کنید و من خوشحال می شوم و آن را زیبایی می خوانم. این معماری است و هنر در آن نقش دارد. با این دیدگاه می توانیم معماری مدرن را یکی از صورت های برآمده از هنر مدرن دانست. البته این حرف جدیدی نیست زیرا همان طور که در ابتدا آمد همواره هنر و معماری یار دیرینه هم بوده اند . اما اقتضائات هنر مدرن چیست که معماری مدرن نیز دنباله رو آن هاست؟ خصوصیات هنر مدرن هدف این نوشتار نیست اما تا آنجایی که به معماری مدرن مربوط می شود باید گفت که انقلاب بصری که در آغاز قرن بیستم در هنرهای تجسمی شکل گرفت و مثلاً در کوبیسم از راه نشان دادن دیدگاه های متعدد هم زمان به دست آمد ، درنتیجه آن( و سایر تغییرات هنری که در حوصله این مطلب نیست) نقش سنتی به کنار گذاشته شد و نوعی فرم آزاد شکل گرفت . این فرم آزاد در حوزه معماری مدرن به شیوه هایی جدید از تقارن، تناسب،وضوح، ثبات و مفید بودن بنا انجامید . تغییراتی که از یک سو به حال معماری مفید بود و از زاویه نگاه طرفداران سنت محض در معماری مضر است. قصد ارائه نمره قبولی به مختصات معماری مدرن نداریم که خود موضوع مقاله ای دیگر است ؛ اما معماری مدرن هر چه که هست سعی دارد برای انسان سکونتگاه جدیدی تدارک ببیند. سکونتگاهی که به قصد تجلی رابطه دوستانه بین انسان و محیط زیست او باشد. موضوعی که لوکور بوزیه در سال 1923 میلادی به آن اشاره کرد و نوشت: مسئله خانه، مسئله عصر است. تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد . معماری ، در این دوره نخستین وظیفه اش تجدیدنظر در ارزش ها و عناصر تشکیل دهنده خانه است.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 276

فهرست مطالب شماره 276

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×