menu

ثبت آگهی رایگان

وام؛ برای چی؟

وام؛ برای چی؟ وام دادن یا قرض گرفتن که این روزها به مشکل عمده دولت و ملت تبدیل شده است زمانی سنت حسنه ای بود که از ایام گذشته میان مردم رواج داشته است. علت وام دهی یا قرض گیری هم کم توانی یا ناتوانی عده ای از اقشار جامعه در برآورده کردن نیازهایشان بوده است. این سنت که روزگاری وام دهندگان حتی از مشخص شدن نامشان بیم داشتند و حاضر نبودند به خاطر اعلام نام از ثواب و حسنه کار خیرشان کاسته شود امروزه نه تنها غالباً از قالب گذشته وام دهی و وام گیری به درآمده بلکه ساختار و سازمانی به بزرگی بانک و یا بانک ها را به خود گرفته است که برای دادن اندکی وام در حد و اندازه نه خرید خانه و سرپناه حتی برای تشکیل زندگی یک تازه عروس و داماد که حاضرند با کمترین مبلغ یعنی پنج میلیون تومان سروسامان بگیرند باید مثنوی هفتاد من کاغذ از انواع و اقسام قراردادها و تعهدنامه ها را پر کنند و علاوه بر آن متضامنینی به بانک معرفی کنند تا احیاناً در صورت عدم وفای به عهد در مقابل تعهدنامه های وام 5 میلیون تومانی ضامن ها را به بانک فرابخوانند و طلب بانک با دیرکرد و سود دیرکردش را از آن ها بستانند. یک نمونه ازاین گونه وام دادن ها اخیراً اعلام وام خرید خانه به زوج های جوان در بافت فرسوده با 8 درصد نرخ سود است که در شماره پیشین نسبت به مبتلا نشدن سرنوشتش به ساماندهی نوسازی بافت های فرسوده بیم و انذارهایی دادیم اما ظاهراً موضوع فقط به این ها ختم نمی شود و احتمالاً قضیه وام دادن به خانه اولی ها در بافت های فرسوده یا سایر مناطق با 5/9 درصد سود بیخ دار تر از آن است که پیش از آن انتظار می رفت. بیخ داری موضوع ازآن جهت است که منابع وام با نرخ سود یک رقمی 8 و 5/9 درصدی بنا بود طبق قانون مصوب مجلس از محل فروش دارایی های رسوب شده یا به تعبیر برخی از آقایان دارایی های سمی وزارت راه و شهرسازی تأمین شود و در اختیار بانک - درحال توسعه ای شدن- مسکن قرار گیرد تا از همان مسیر بااعتباری به مبلغ 5 هزار میلیارد تومان نسبت به اتمام مسکن مهرهای ناتمام اقدام کنند؛ مسکن مهرهایی که در وهله اول بلای جان متقاضیان از همه جا بی خبر و بی خانمان شده است و در مرحله بعد برای دولت و به خصوص وزارت راه و شهرسازی بن بستی به وجود آورده که این وزارتخانه را نسبت به انجام طرح و برنامه های سه ساله ازجمله تأمین مسکن اجتماعی مستأصل کرده است. اکنون اما این اعتبار در اختیار بانک مسکن قرارگرفته است و بانک هم آن را با فرمول های خود! نه تنها برای اتمام مسکن مهر به کار نگرفته بلکه به شیوه ای به کار گرفته که به نقل از یکی از اعضای هیئت مدیره همین بانک حتی شامل حال دهک های اول و دوم جامعه نیز که درواقع نیازمندان اصلی وام مسکن برای صاحب سرپناه شدن هستند، نمی شود و علت شامل این دهک ها نشدن وام هم باز به نقل از همان عضو هیئت مدیره عدم توانایی در بازپرداخت اقساط وام توسط این قشر ضعیف و آسیب پذیر است. حال می توانید این استدلال مدافع محترم منافع بانک را در کنار نیت کسانی که در گذشته نه چندان دورحاضر نبودند نامشان معلوم شود تا مبادا اجر و جزای کار خیرشان از بین برود، قرار دهید و متوجه شوید تفاوت کار از کجا تا به کجاست! در همین راستا، یعنی عدم توجه به توانایی یا ناتوانی متقاضیان واقعی وام مسکن، یکی دیگر از معضلاتی که دامن وام خرید خانه با نرخ سود تک رقمی 8 و 5/9 درصدی را گرفته است بلاتکلیف بودن اهداف اثرگذاری وام است؛ هرچند به ظاهر و از سویی اعلام می شود سالانه N تعداد واحد نیاز به ساخت وساز و تأمین مسکن به علت ازدیاد شهرنشینی احساس می شود و می باید به طرق مختلف سرپناه لازم را برای این عده تهیه کرد اما از سوی دیگر اهداف اعلام شده برای وام دادن در رسانه ها و از زبان سازنده های در رکود، نه خانه دار کردن اقشار نیازمند سرپناه بلکه اقدامی در راستای خروج از رکود مسکن و اقتصاد است تا از مسیر دادن وام مسکن ابتدا بخش مسکن را به رونق وادارند و در ادامه نیز پس از خروج از رکود پیشرانی به نام مسکن، اقتصاد کشور از رکود خارج شود. اما با این اهداف بلاتکلیف مانده وام اعلامی با نرخ سود تک رقمی بین دوراهی کمک به خروج از رکود مسکن و اقتصاد یا کمک به خرید خانه و سرپناه ، بیم سومی هم وجود دارد و آن، به سرانجام نرسیدن هر دو هدف بلاتکلیف و به فرجام برجام گرفتار شدن وام خرید خانه هرچند با بزرگنمایی های نرخ سود تک رقمی در بافت های فرسوده است! ازاین جهت گفته می شود بیم آن می رود وام خرید خانه به فرجام برجام مبتلا می شود که پیش از توافق نهایی ایران با گروه 1+5 در رابطه با انرژی هسته ای، برخی عمداً یا سهواً برطرف شدن تمام گرفتاری های کشور را به اعلام توافق برجام گره زده بودند و برای جامعه چنان انتظاری ایجاد کرده بودند که گویی با توافق هسته ای همه مشکلات کشور حل وفصل خواهد شد و پس ازآن، نوبتِ نه کار و بهره وری و پژوهش و اقدام و عمل بلکه زمان خور و خواب و آرامش و آسایش خواهد بود اما آنچه پس از اعلام توافق برجام مشخص شد نه آنی بود که غالباً انتظارش را داشتند و اتفاقاً همین نگاه انتظاری در حال حاضر چماقی شده است در دست عده ای دیگر تا هرچه می توانند بر سرگروه مقابل محکم تر بکوبند و بگویند کو آن وعده هایی که با برجام داده شده بود؟ غافل از آن که از پیش هم معلوم بود برجام دوای همه دردهای پیشین و پسین ما نبود و نخواهد بود. چراکه وقتی در افشای فساد و اختلاس عده ای هر چند اندک تعلل می شود و با کلاه های مختلف و بهانه های متعدد از محاکمه علنی مسئولان سابق و معزول بانک های رفاه، ملت، دی و در دولت گذشته بانک ملی ـ که اکنون خوش نشین کانادا شده است ـ طفره رفته می شود، دیگر از یک بانک دیگر چه انتظاری می توان داشت که منابع اختصاصی برای اتمام مسکن مهر را با سودهای 8 و 5/9 درصدی به خانه اولی ها با هزاران منت ندهد یا هیچ ابایی در اعلام عدم اختصاص وام به دهک های اول و دوم به خاطر عدم توانایی در بازپرداخت اقساط شان نداشته باشد. قادر نصیری ترزنق

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 270

فهرست مطالب شماره 270

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×