menu

ثبت آگهی رایگان

فروپاشی محلات شهری در کافه ستاره

فیلم کافه ستاره، به کارگردانی سامان مقدم، روایت محله ای در پایین شهر تهران است که به داستان سه زن؛ فریبا، سالومه و ملوک می پردازد. فیلم کافه ستاره در یکی از محلات قدیمی و پایین شهر تهران می گذرد. البته داستان فیلم، محلات تهران نیست اما فیلمساز به طور غیرمستقیم به مفهوم محله اشاره می کند که یکی از عناصر مهم در بافت شهری است و بیننده متوجه تغییر ساختار کالبدی و اجتماعی محلات شهری تهران می شود. در گذشته ای نه چندان دور، محله ها بنیادی ترین عنصر شهری و حلقه اتصال بین شهر و شهروندان به حساب می آمدند. این ارتباط، هنوز در شهرهای کوچک و سنتی کمابیش وجود دارد. در گذشته هر محله با ارائه خدمات موردنیاز ساکنان خود و با داشتن نهادهای محله ای خاص، باعث می شد تا ساکنان آن محله، نوعی احساس تعلق و نوعی هویت داشته باشند. تا جایی که آوردن عبارت پرسشی بچه کدوم محلی؟ به سایرین نشان می داد که هر شهروند با نام محله ای که در آن می زیسته شناخته می شد. در شهرهای بزرگ محله ها مدت هاست در غوغای زندگی مدرن رو به نابودی اند و غالب محلات باقی مانده نیز یا از نظر کالبد معماری و شهرسازی یا از نظر عملکردهایی که گفتیم دچار فرسودگی و اضمحلال شده اند. فیلم ساختاری اپیزودیک دارد. یعنی از قسمت های مختلف، اما مرتبط با هم ساخته شده است. داستان فیلم، با توصیف زندگی فریبا، صاحب کافه ستاره شروع می شود؛ او زنی است که تا حدودی معیارهای زن سنتی بر رفتارش حاکم است. اپیزود بعدی، داستان زندگی سالومه را بیان می کند که میان پایبندی به زندگی سنتی و حرکت به سوی زندگی مدرن، توقف کرده و اپیزود سوم، داستان زندگی ملوک؛ زنی میانسال که در پی یافتن عشق خود است. تضادهای این سه اپیزود از تضادهای ناشی از درهم آمیختگی زندگی مدرن و سنتی حکایت دارد. محله قدیمی شهر و معماری رو به فرسایش آن در بیشتر قاب های تصویر فیلم خود را نشان می دهد. سالومه در جایی از فیلم رو به روحانی محله می گوید: روزها با پتک می کوبند به دیوارها و شب ها هم که با لودر زمین رو تکه تکه می کنند، همش صدای لودر توی گوشمونه و دیگه حتی صدای اذان امامزاده رو هم نمی شنویم. دوست داشتم این محل رو برمی داشتم می گذاشتم یه جایی که دست هیچ کس بهش نرسه. همچنین در نمایی دیگر نقاشی از سالومه می بینیم که امامزاده در وسط دریایی که احتمالا در دوبی است، شهری مدرن با آسمانخراش ها و ویلاها به چشم می خورد. فروپاشی محله؛ هم کالبدی است و هم عملکردی. البته در چند صحنه پایانی فیلم شاهد هستیم که عملکرد سنتی محله تا حدی هنوز پایدار است؛ مثلا کمک کردن اهالی محله به فریبا و عروسی ملوک، نشانه ای از باقی مانده ویژگی عملکردی محله است که در آن اهالی برای رفع مشکل به کمک یکدیگر می آیند. هرچند کشمکش میان سنت و زندگی مدرن و تغییرات سریع ناشی از این رویارویی، اثر خود را بر کالبد معماری شهر گذاشته اما زنده کردن کالبد و عملکرد محلات، چالش جدید و دشواری است که مدیریت شهری چون تهران را فرا روی خود دارد.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 244

فهرست مطالب شماره 244

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×