menu

ثبت آگهی رایگان

کارگر ساختمان بازنشستگی ندارد

گروه ساخت وساز: هنگام وقوع حوادث طبیعی مانند زلزله باید عملکرد متناسب با آن صورت بگیرد. این بلای طبیعی در کشور ما تراژدی های بزرگی را رقم زده است. حوادثی که کارشناسان معتقدند نباید درصدد مقابله با آنها باشیم؛ عبارت درست، همزیستی با طبیعت برای زندگی بهتر و حرکت در جریان طبیعت است؛ کاری که متأسفانه در صنعت ساختمان صورت نگرفته و همواره با عملکرد نامناسب اسباب مرگ بسیاری از هم وطنانمان را فراهم آورده است. اینکه چگونه بسازیم تا در برابر حوادث دچار مشکل نشویم یک طرف ماجراست؛ طرف دیگر به عملکرد ما در زمان ساخت وساز برمی گردد چراکه بسیاری از تلفات جانی به زمان ساخت وساز و قبل از وقوع حوادث طبیعی زمین برمی گردد؛ بنابراین در اخبار به کرات می بینیم و می شنویم که کارگران ساختمانی در فلان منطقه در حین کار دچار حادثه شدند. در ادامۀ تهیۀ سلسله گزارش های پیام ساختمان از پروژه های ساختمانی سطح شهر، این شماره به سراغ سه ساختمان در حال ساخت رفته و گزارشی از رعایت نکات ایمنی در حین کار تهیه کرده ایم که توجه خوانندگان را به آن جلب می نمایم. نه دستکش، نه کلاه و نه لباس حوالی میدان شهدا، ساختمان چهار طبقه ای در حال ساخت است. صدای آواز دشتی یکی از کارگران به گوش می رسد. داخل ساختمان می شوم و خداقوتی می گویم. کارگران مات و مبهوت نگاهم می کنند. همین که مطمئن می شوند، کاری به کارشان ندارم، آوازشان را ادامه می دهند. نه خبری از دستکش است و نه کلاه و نه لباسی که مناسب با نوع فعالیتشان باشد. فقط یکی از آنها دستمالی را دور دهانش پیچیده. هیچکدام هم تمایلی به صحبت کردن ندارند. فقط این چند نفر نیستند؛ نمای جنوبی ساختمان هم توسط کارگران در حال ساخت است. یکی از آنها ملات ماسه سیمان درست می کند و از طریق بالابر به طبقات انتقال می دهد. اتفاقاً یکی از بناها درست سه طبقه بالاتر یعنی درست بالای سر کارگران مشغول چیدن دیوار آجری است. آجر هایی که هر کدامشان اگر پایین بیفتند برای پایان دادن به زندگی کارگر بیچاره کافی است. اوضاع برای دیگر کارگران هم بهتر از این نیست. دو کارگر از طبقۀ همکف سفال ها را در کیسه می ریزند و پس از اینکه روی دوششان گذاشتند از پله ها بالا می برند. البته درستش راه پله است اما اینجا خبری از راه نیست. فقط یک سطح شیبدار است که حتی نمی شود درست از آن بالا رفت. خلاصه اینکه با این وضعیت کارگران مشغول به کارند. در وضعیت و شرایطی که اگرچه کسی صحبتی از آن نکرد اما همه چیزمثل روز روشن است و غیرازاین هم از صنعت بی در و پیکر ساختمان انتظار نمی رود. کارگران افغان قربانی سودجویان قدم زنان سراغ پروژۀ دوم می روم. صدای بکش بکش می آید. جوشکار بالای ستون ها رفته و از ارتفاع حدود 20 متری تیرچه ها را با طناب بالا می کشد. دریغ از یک طناب که خودش را با آن به ستون ، بند کند؛ آدم وحشت می کند. داخل ساختمان هم چند کارگر افغانی و ایرانی مشغول کار هستند. از آنها در مورد خطرناک بودن کارشان می پرسم. یکی از آنها به ظاهر خیلی از شرایط گله مند است. او به خبرنگار ما می گوید: چند روز پیش طناب پاره شد و تیرچه فلزی روی یکی از دوستانمان افتاد. بیچاره دو دنده اش شکسته و شدیداً درد می کشد. از آنجایی هم که مشکل اقامت داریم، شکایتمان به جایی نمی رسد. کارفرما هم اوایل کار موضوع را پیگیری می کرد، اما وقتی متوجه بی خطر بودن ما شد، بی خیال شد و دیگر سراغی از ما نگرفت. بیمه هم که نداریم، با این وضعیت فقط خدا باید به داد ما برسد. کارگر، کارگر می ماند با صحبت کارگر افغان، یکی دیگر از کارگران که ایرانی است هم شروع به صحبت می کند و می گوید: یعنی کسی که در ساختمان کارگری می کند، باید تا این اندازه مورد بی توجهی قرار بگیرد؟ اگر ما نباشیم این ساختمان ها باید چگونه ساخته شوند؟ من ساکن اسلامشهرم و می آیم اینجا کار می کنم اما واقعاً با این وضعیت و این اندازه کاری که کارفرماها از ما می کشند، نمی توانم تا 5 سال دیگر هم کار کنم. خودتان بهتر می دانید کارگر تا آخر عمرش کارگر می ماند و بازنشستگی ندارد. حداقل باید نقص عضو نباشیم تا کسی ما را برای کارگری انتخاب کند. در ادامه انگشت قطع شده همکارش را نشان می دهد: یک سال پیش سنگ از ارتفاع سقوط کرد و روی انگشتش افتاد. فکر می کنید چه شد؟ کارفرما هزینه بیمارستان را داد و بعد با هزار و یک ترفند ثابت کرد که کارگر بی احتیاطی کرده است حالا هم باید با همین وضعیت کار کند. کارفرمایان عجله می کنند ساختمان سوم اما وضعیتی نسبتاً بهتر از سایرین دارد تا نشان دهد آن چیزی که شغل کارگری ساختمان را پرخطر می کند نه خود شغل، بلکه مطامع کارفرماست. کارفرمای این ساختمان می گوید: بیشتر حوادث ساختمانی ناشی از عجله در اتمام کار و احتمالاً کار در شب است. وی اینگونه ادامه می دهد: همین کپسول آتش نشانی که آنجا آویزان است را می بینید؟ حدود سه ماه پیش که برای قیرگونی کف سرویس بهداشتی اینجا آتش روشن کرده بودیم، ناگهان آتش به چند گونی گرفت و در ساختمان پخش شد. یکی از کارگران بلافاصله کپسول را برداشته و آتش را خاموش کرد. واقعاً چقدر از کارگاه های ما کپسول آتش نشانی دارند؟ آیا خیلی هزینه بر است؟ وی در پایان می گوید: در کشور های توسعه یافته کارگر به معنایی که در ساختمان های ما کار می کنند، وجود ندارد. هیچ کارگر ساختمانی حاضر نیست 50 کیلوگرم سیمان را از چندطبقه با شانه بالا ببرد. کارگران نیرو های متخصصی هستند که باید با ماشین آلات و دستگاه ها در ساختمان کار کنند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 237

فهرست مطالب شماره 237

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×