menu

ثبت آگهی رایگان

نقد معماری در رسانه

شاید بسیاری از دانشجویان معماری با این آرزو درسشان را به پایان می برند که روزی یک معمار مشهور شوند و با سازه ها و بناهایی که طراحی می کنند و می سازند نامشان در ردیف ستاره های سینما ، ورزش و سیاست در خاطر مردم بماند . ما واقعیت جاری در جامعه ما ، اوضاع را جور دیگری رقم می زند . آیا تاکنون شده است که از رهگذران خیابان بپرسید که اسم یک معمار ایرانی را به زبان آورند؟ معمولا جوابی نصیبتان نمی شود .منظورم این نیست که موضوع مربوط به خودخواهی معمارانه و عشق معروف شدن است ؛ مشکل اینجاست که اگر از همان رهگذران درباره فضاهای شهری ، ساختمان ها و معماری های ارزشمند نیز سؤال شود ، باز پاسخ همان است و وضعیت جواب تغیر چندانی نمی کند . درواقع مسئله اصلی ، غایب بودن جایگاه معمار و معماری در اذهان عمومی مردم ماست . مردم ناگزیرند که همه روزه در فضاهای معماری مختلف شهر حرکت کنند و قدم بزنند اما به آن توجهی ندارند . در فضای معماری زندگی می کنند اما نقد و ارزیابی از کیفیت آن نمی کنند . به همین دلیل است که صحبت کردن از معماری و چندوچون آن با اکثر مردم ، کاری عجیب وغریب به نظر می رسد و این گفتگو راه به جایی نمی برد . همگان قبول داریم که معماری بخش مهمی از حوزه فرهنگ هر کشوری است اما جای خالی نقد معماری در رسانه های عمومی به وضوح و با شدت احساس می شود .همچنان در کتاب های درسی مدارس ما نشان و خبری از صحبت درباره معماری ، کیفیت فضای زندگی و ارزیابی بناهای ارزشمند دیده نمی شود .آیا موضوع معماری آن اندازه مهم نیست که در کتاب های تاریخ و علوم اجتماعی مدارس و حتی در متون کتاب های فارسی مدرسه ها، در کنار دیگر مباحث فرهنگی ، شایسته طرح شدن و گنجاندن باشد؟ متأسفانه نگاه غالب به مقوله معماری بیشتر نگاه گردشگری به بناهای عمدتا تاریخی است تا نگاه فرهنگی . این در حالی است که بناهای ارزشمند و نمادهای شهری (تاریخی و غیر تاریخی) در اروپا ، علاوه بر اینکه به عنوان موتور محرک صنعت گردشگری برای این کشورها بهره مالی دارند ،وزنه های فرهنگی مهم و هویت بخشی در ایجاد جریان های مختلف فرهنگی ، تجاری ، سیاسی و مردمی نیز هستند . نام و نشان و تصاویر بناهای معماری این کشورها در زندگی روزمره ، از طریق رسانه ها ، فیلم ها ، ترانه ها و داستان ها مدام در حال تکرار و بازآفرینی هستند . به همین دلیل مؤانست معماری و رسانه است که ما تصویرهای نسبتا دقیق از پاریس ، نیویورک و لندن در ذهنمان داریم . شاید مناسب باشد برای بررسی معماری و رسانه و رابطه تعاملی آن ها با یکدیگر، نگاهی به فیلم ارزشمند سرچشمه ساخته کینگ ویدور محصول سال 1949 میلادی بیندازیم . فیلمی که در آن هاوارد رورک معمار جوان و آرمان گرا ، سعی می کند زیبایی شناسی معماری را بااخلاق اجتماعی پیوند بزند و به این ترتیب جایگاهی بااهمیت از معماری در ذهن جامعه بر جای بگذارد. ماجرای فیلم درباره معمار جوان و نوگرایی است که حاضر نیست ذره ای از آرمان هایش در معماری کوتاه بیاید و تن به سلیقه بازار نمی دهد . او اگر گوشه ای از طراحی ساختمان هایش مطابق طرح اجرا نشود برآشفته می شود . در مقابل او، روزنامه ای قرار دارد که نقدهایی علیه این معمار جوان چاپ می کند و دل خوشی از او ندارد . نقطه اوج فیلم سرچشمه زمانی است که شخصیت اصلی فیلم (هاوارد رورک با بازی گری کوپر) یکی از ساختمان هایش را ، قبل از افتتاح به دلیل اینکه سرمایه گذاران بخشی از نمای آن را در هنگام اجرا تغییر داده اند ؛ شبانه با دینامیت منفجر می کند ! اما هنگامی که در مخمصه این کار گرفتار می شود ، سردبیر روزنامه ای که همیشه با نقدهایش مقابل او قرار می گرفت ، این بار در دفاع از معمار جوان برمی خیزد و با این کار تار مرز ورشکستگی روزنامه نیز پیش می رود . صرف نظر از ماجرا و داستان فیلم ، آنچه در این اثر سینمایی اهمیت دارد نقشی است که در آن به معمار داده می شود . در این فیلم کش وقوس های روابط بین شخصیت ها به موازات دغدغه های معمارانه درباره شرافت و ارزش های اخلاقی به تصویر کشیده شده است .ساخت چنین فیلم هایی که در آن معماری صرفا نقش پس زمینه را ایفا نمی کند می تواند جای خالی معماری را در فرهنگ عمومی ما تااندازه ای جبران کند و نقد و ارزیابی معماری را در سپهر فرهنگی جا بیندازد. دیدن این فیلم را به معماران و اصحاب رسانه می توان پیشنهاد کرد .

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 312

فهرست مطالب شماره 312

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×