menu

ثبت آگهی رایگان

سازنده زرنگ دچار مشکل نمی شود

کد مطلب : 2656گروه ساخت وساز : شاید امروز ساختمان سازی دچار رکود شده باشد و سرمایه گذاری قابل توجهی را در ساخت وسازهای شهری به نسبت گذشته شاهد نباشیم اما بااین وجود هنوز هم برخی بسازوبفروش هایی که راه های گریز از قانون را به خوبی بلدند ، با هر حربه ای هزینه های ساخت را کاهش می دهند و درنتیجه سود بالایی را به دست میآورند . حربه هایی که در بیشتر مواقع باعث افت کیفیت ساخت وساز شده و خریدار ها را دچار مشکلات عدیده ای می کند؛ البته شاید در وضعیتی که کسی بر عملکرد این سازندگان نظارت واقعی ندارد ، این قبیل مسائل قابل پیش بینی باشد . در ادامه تهیه سلسله گزارش های پیام ساختمان از پروژه های در حال ساخت شهر سراغ یکی دیگر از پروژه های ساختمانی سطح شهر تهران رفته ایم .بهانه برای کم کردن دستمزدساختمان در مرحله فونداسیون است . کارگری که در حال پی کنی است خودش را محمد معرفی می کند . او می گوید کار اصلی اش مقنی گری است و کار ی را که کارفرمایش پشت سر هم تذکر بدهد دوست ندارد : « مقنی گری اگرچه سخت اما حداقل مزیتی که دارد این است که کارفرما نمی تواند ببیند مشغول چه کاری هستی. لزومی هم ندارد که بداند چون کار ها به صورت متری انجام می شود . هر چه کار کنی به همان اندازه پول میگیری .» اما اینجا باید تا غروب کار کنی و مدام چشم کارفرما دنبالت باشد که اگر دست از پا خطا کنی تهدیدت کند دستمزدت را کم می کند . همین آقای مولانا که کارفرمای بنده است چند بار بدون هیچ دلیلی از دستمزد من کم می کند . خودش هم می داند کارگری بهتر از من گیرش نمی آید . دوست دارم بروم اما هیچ وقت به طور کامل دستمزدم را تسویه نمی کند . همیشه بخشی از پولم را پیش خودش نگه می دارد تا دوباره برگردم .زد و بند 100 میلیون تومانیاز محمد در مورد بازار کارش میپرسم؛ می گوید : « وضعیت بازار ساخت وساز تا حدودی بهتر شده است . الآن روزی 50 هزار تومان دستمزد میگیرم اما بیمه ندارم . وی ادامه می دهد این ملک به دلیل اینکه قرار بود طبق طرح های شهرداری 5 متر عقب نشینی کند ، به همین خاطر ارزش آن تا حدود زیادی کاهش پیدا می کرد . چون طول و عرض آن در صورت عقب نشینی همخوانی نداشت . همین کارفرمای ما ملک را حدود 100 میلیون تومان ارزان تر از قیمت واقعی آن خرید و به دلیل اینکه در شهرداری آشنا داشت ، بدون اینکه عقب نشینی کند ساخت وساز کرد . آخرسر هم به یکی میفروشد و آن بیچاره باید دنبال شهرداری بدود . ظاهرا طبق اخباری که گرفته حالا حالا ها عریض کردن معبر در دستور کار شهرداری نیست .او می افزاید : کارفرما آنقدر ارتباطش قوی است که یک شب شهرداری به خاطر کار در ساعات شب بیل و کلنگ ما را جمع کرد ، نیم ساعت بعد خود شان تحویل دادند و مجدد مشغول کار شدیم .آرماتور ها را فعلا نزدیک ببندیددر ادامه با کارگر دیگری به نام سام گفتگویمان را پی می گیریم . او میگوید : « کارفرما از طریق همسایه ها برای ما ناظر گذاشته و چنانچه 10 دقیقه استراحت کنیم بلافاصله به او اطلاع می دهد . امیدوارم هر چه زودتر اینجا دیوار و سقف بزنیم که کسی ما را دید نزند . سام اضافه می کند : این در حالی است که خودش انواع و اقسام تخلفات و کم کاریها را انجام می دهد . همین چند روز پیش که مهندس ناظر داشت میآمد ، به ما گفت بچه ها آرماتور ها را نزدیک تر ببندید . ناظر که کار ما را دید ، ظاهرا رضایت داشت و کارفرمای ما هم که 100 میلیون از خرید خانه سود کرده بود و حالا هم داشت خانه را به صورت باری به هر جهت می ساخت لبخند موذیانه ای از سر رضایت می زد . بعد هم که رفت دستور داد کار را به حالت عادی برگردانیم . به هرحال اگر قرار است نظارتی صورت بگیرد باید بدون هماهنگی قبلی باشد نه اینکه با کارفرما هماهنگ کنند .نزول سازندهدر همین حین که مشغول صحبت اندر کرامات آقای کارفرمابودیم ، چشممان به جمال ایشان روشن میشود ، اما او مدام با خودش حرف می زد و تکیه کلامش را که : «پدرش را در می آورم» تکرار میکرد . ظاهرا آپارتمان نساخته اش را پیش فروش کرده و حالا چک خریداران پاس نشده است . میگوید قبل از اینکه اخطار دریافت کند باید حکم جلبش را بگیرم .رکود برای سازنده های اتوکشیده استاز کارفرما در مورد وضعیت ساختمان سازی می پرسم که پاسخ می دهد : به هرحال سازنده کارش را بلد است . این صحبت هایی که در مورد رکود میشود مربوط به سازنده های اتوکشیده است . ما در هر شرایطی بلدیم چگونه گلیم مان را از آّب بکشیم . سازنده زرنگ هیچ وقت دچار مشکل نمی شود .ولی نعمتان !در مورد ساختمان های ساخته شده به دست سازنده های دارای صلاحیت هم گفت : صلاحیت به چند تا برگه نیست . همین مهندسان با تمام احترامی که برایشان قائلم اگر امثال بنده نباشیم بیکار می مانند . البته ببخشید اما ما به عبارتی ولی نعمت های آنان هستیم پس نباید علیه ما حرف بزنند .خفگی به جای قسط اولصحبت های آقای کارفرما که تمام شد به سمت کارگر ها رفت . در این فکر بودم که چه عاملی باعث شده کارفرما این طور بی پروا و گستاخانه صحبت کند که با سر و صدای کارگر ها به خودم آمدم . سرم را برگرداندم و محمود را دیدم که دستانش را دور گردن کارفرما حلقه کرده و آنچنان فشار می دهد که کف از دهان صاحب کار بیرون زده است . محمد همزمان فریاد میزد : « این هنوز به جای قسط اولم است . 2 قسط دیگرم را هم به زودی ازت می گیرم».

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 219

فهرست مطالب شماره 219

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×