menu

ثبت آگهی رایگان

سهم کودکان از معماری شهری

کد مطلب : 2592شهرنشینی متراکم و تودرتوی شهرهای کنونی و معماری فشرده ای که در طراحی و ساخت آپارتمان اجرا میشود وضعیت بغرنجی برای کودکان شهرنشین ایجاد کرده است. به واقع کودکان فضایی برای بازی ندارند؛ بازی یا فعالیت آزادی که به شدت نیاز زیستی کودکان است. در گذشته، با وجود حیاط ها و باغچه ها بسیاری از نیازهای بازی کودکان در داخل فضاهای خصوصی یا نیمه خصوصی خانه ها برطرف میشد؛ اما امروزه و از سر ناچاری، با تغییر الگوی سکونت به روش آپارتمان نشینی، حیاط ها کمتر میتوانند پاسخگوی نیاز کودکان باشند. براین اساس حتماً و مؤکدا تعامل کودکان با محیط شهری و معماری آن ضروری است. لذا محیط کوچه و خیابان برای کودک، فراتر از گذر یا معبر ساده تلقی شده و کوچه ها و خیابان ها به عنوان فضاهای بازی غیررسمی تلقی میشوند. در این فضاهای شهری است که امکان تعامل گروه همسالان با اجتماع پیرامون خود شکل میگیرد. تعامل کودکان در محله ها، باعث شکل گیری و آزاد شدن نیروی انگیزشی قوی به نام «حس تعلق به مکان» در کودکان میشود. امکان ندارد که یکی از ما، خاطره ای از محله دوران کودکی خود نداشته باشیم و محال است حس تعلق مکانی به محله زادگاه، در کسی وجود نداشته باشد. تعلق مکانی در واقع مانند یک «لنگرگاه روانی مطمئن» رابطه میان کودک و محیط او را برقرار میکند و از مهم ترین عناصر تقویت کننده هویت فرد است که روانشناسان به اهمیت آن اذعان دارند. این حسی است که به مرورزمان شکل میگیرد و به نوستالژی مکان تبدیل میشود. جالب است که این تعامل قوی محیط با کودک و بالعکس را زمین های بازی طراحی شده در فضاهای شهری نمیتوانند ایجاد کنند. به همین دلیل است که معماران و مدیریت شهری باید طراحی کوچه ها و خیابان ها را نه تنها به عنوان گذرگاه عبور و مرور، بلکه مکانی در راستای یادگیری کودکان نسبت به مفاهیم، روابط، شکل ها، اندازه ها، رنگ ها و حتی مسائل زیباشناختی شهری نیز لحاظ کنند. تمام صاحب نظران تعلیم و تربیت در مورد کودک عقیده دارند که کودک، حاصل سیستمی است که ساخته «طبیعت و محیط» و یا «تربیت و تجربه » است. معنای این حرف آن است که همه محیط هایی که کودکان در آنها حضور پیدا میکنند، برایشان ارزش فراگیری دارد. دانش کودک، دانش ناشی از حضور او در محیط است؛ بنابراین طراحان محیط شهری نباید معماری غیرقابل درکی برای کودک عرضه کنند. البته این حرف، انتظاری تحقق نیافتنی است؛ اما بخش هایی از فضاهای شهری مانند فضاهای بازی و پارک ها، حتماً میبایست شرایط مناسب را برای تجربه کردن محیط در اختیار کودکان قرار دهد تا آنان برای ورود و زندگی آینده در شهر در سنین بالاتر آمادگی پیدا کنند؛ اما متأسفانه گشت وگذاری اجمالی در فضاهای بازی کودکان (که سهم آن در سبد معماری شهری ما اندک است) نشان میدهد که گویی تعامل کودکان با فضاهای شهری باز (محله، کوچه و...) و حتی برخی فضاهای بازی مختص آنان، از سوی مدیریت شهری کم اهمیت انگاشته میشود.شهرها برای کودکان ما خطرناک اند؛ بنابراین خانواده ها ترجیح میدهند تا آنجایی که ممکن است کودک خود را در اماکن حفاظت شده نگه دارند تا زمانی که او به سن رویارویی با محیط شهری برسد. لذا روزبه روز، عرصه تحرک و خودنمایی کودکان کوچک تر و تنگ تر میشود. این در حالی است که برخی مدیران، معماران و طراحان شهری دانسته یا نادانسته، شهر را برای برآوردن نیازهای روزمره بزرگ سالان ساخته و آماده میکنند، غافل از آنکه کودکان جایگاه مناسبی در طراحی فضاهای شهری ندارند. هر چه قدر شهرنشینی بیشتر میشود، شهر برای کودکان غیرقابل دسترس تر میشود. از سوی دیگر در احداث فضاهای بازی یا فضاهای فعالیت آزاد مخصوص کودکان، نکته ای که از آن غفلت میشود این است که کودکان نیاز به ارتباط با «محیط طبیعی» دارند. آنها ذاتاً موجوداتی طبیعت خواه و زیست دوست متولد میشوند. روانشناسان بهترین رابطه کودک با طبیعت را تجربه و لمس طبیعت توسط کودک میدانند؛ اما محیط های مصنوعی بازی، امکان این مکاشفه و رشد و خلاقیت را فراهم نمیکنند. کودکان در محیط مناسب اطراف خود ترجیح میدهند ساعت ها با آب و ماسه بازی کنند، در میان درختان دوندگی داشته باشند، با بالا رفتن از موانع، دویدن، سرخوردن و غلتیدن، تجربیات گرانبهایی کسب کنند. فعالیت کودک در محیط بازی که ساختار طبیعی دارد از چند جنبه دیگر نیز مفید است و علاوه بر لذت و ماندگاری تجربیات بازی، احساس امنیت و آسایش را در کودکان دوچندان میکند. بر این اساس است که از معماران و طراحان محیط های ویژه کودکان انتظار میرود:1- درک محیط و گسترش شناخت را برای کودکان در محیط شهری افزایش دهند.2- حفظ سلامت، امنیت جسمی و گسترش مهارت های بدنی را در سازه های خود لحاظ کنند.3- در معماری خود پیوند کودکان با محیط را فراموش نکنند و به ارتقا و گسترش انگیزه های آن در تجربه کودکان با محیط توجه داشته باشند. معماران فضاهای شهری به طور عام و در فضاهای بازی کودکان به طور خاص لازم است همواره به خاطر داشته باشند که کودکان دنیای اطراف خود را نوعی زمین بازی تصور میکنند. آنها زمین زیر پای خود را میشناسند، صداها و بوهای پیرامون خود را درک میکنند، نور محیط را با شدت طبیعی آن حس میکنند و مفهوم ابعاد و فاصله ها را در محیط درک میکنند. پس یک معمار فضای بازی کودک باید عناصر طبیعی را با همان کیفیت اصلی آن در طراحی فضا و سازه خود لحاظ کند زیرا که کودکان تنوع طلبند و طبیعت منبع پایان ناپذیر تنوع است. به معماری محیط اطراف کودکانمان بیشتر بها دهیم.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 218

فهرست مطالب شماره 218

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×