menu

ثبت آگهی رایگان

معماری باید تابع عقل باشد

هنوز که هنوز است خود معماران تعریف دقیقی از معماری اسلامی ندارند.بسیاری از کارشناسان استفاده ازگنبد و مناره را از اصول معماری اسلامی می شمارند در حالی که اسلام الزام شکلی و فرمی برای معماری مشخص نکرده است. این شکل ها وکالبدها در زمان خویشتنها بهترین روش برای پاسخ گویی به نیاز های عصر حاضر خود بوده اند.در این باره با دو تن از کارشناسان معماری درباره ویژگی های معماری اسلامی گفتگویی کرده ایم که در ادامه می خوانید. معماری اسلامی عقل محور است دکتر محمد علی آبادی استاد دانشگاه علم وصنعت و فارغ التحصیل دانشگاه سیدنی استرالیا درباره نمای اسلامی و اینکه آجر نمای اسلامی محسوب می شود یا نه ؟ به خبرنگار پیام ساختمان می گوید:آجر هم مانند همه مصالح و آنچه که در عالم وجود دارد بر هیچ چیز برتری ندارد . فقط هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.سنگ گرانیتی که آب را جذب نمی کند و سایش کمی دارد،برای کف مناسب است نه نما.اگر از این نوع سنگ برای نما استفاده کنید، سیمان به آن نمی چسبد، آبش را جذب نمی کند و از آن بالا ممکن است روی سر مردم سقوط کند.همانطور که بدن انسان پوشش و پوست خاصی دارد و در قسمت های مختلف بدن پوست خاصی به کار رفته است، در ساختمان نیز این چنین است و باید این موضوع را مد نظر قرار بدهیم.به تناسب فضایی که داریم باید آجر، گرانیت یا سایر مصالح را استفاده کرد.هیچ مصالح ساختمانی به خودی خود اسلامی نیست و برتری بر سایر مصالح ندارد. وی درباره اینکه چرا خانه خدا از سنگ ساخته شده و آیا سنگ خاصیت خاصی دارد که کعبه از آن ساخته شده است ،گفت:آنچه که امیر المومنین در نهج البلاغه به آن اشاره می کند این است که از پست ترین وساده ترین فرم ها وسنگ ها در ساختن این خانه استفاده شده تا هیچ گونه برتری قیمتی برای حج گزاردن حاجی از لحاظ قیمت آنها نباشد. خداوند رحمان اگر می خواست خانه اش را از زمرد و زبرجد می ساخت. اگر می خواست خانه را در کنار چشمه سارها ونهرها و جاهای خوش آب وهوا می ساخت.در حالی که از جنسی ساخته که هیچ برتری خاصی نداشته باشد.کعبه خنثی است تا هیچ گونه جهتی را به شما القا نکند .و هیچ ارزش خاصی نداشته باشد. به طور مثال برخی افراد به حرم امام رضا که می روند می گویند قربانت بروم امام رضا(ع) با این همه طلا مقامت هشتم شد؟!ما نباید امام رضای طلایی درست کنیم.باید به دنبال فکر امام رضا برویم به همین خاطر خداوند خانه خود را ساده ساخته است. این استاد دانشگاه علم وصنعت درباره کاربرد رنگ ها در معماری اسلامی گفت:رنگ ها به تناسب کاربری فضا در معماری اسلامی به کار می روند.در بعضی جاها مانند تابلو راهنمایی رانندگی نیاز به هشدار وجود دارد که قرمز به کار می رود. در برخی مکان ها باید حواست به درونت وخدای درونت باشد ونباید حواست پرت شود. بنابر این تاکید اسلام بیشتر دراستفاده از رنگ های سفید بوده است.این رنگ هم روشن است و هم گرما را جذب نمی کند و هم اینکه کثیفی زود آشکار می شود و مجبوری تمیز نگهش داری ورنگ بی رنگی و بی تعلقی است. چون خدا رنگ بی رنگی است. یا رنگ زرد رنگ انبساط خاطر و فرح است و حضرت محمد از این رنگ استفاده می کرده اند.رنگ ها در آرامش و روان واعصاب انسان اثرات زیادی دارند و در مکانی که مورد استفاده قرار می گیرند مهم می شوند. این یک مساله علمی اثبات شده است. اسلام هم چیزی به جز علم وعقل نمی گوید. وی درباره اینکه گنبد و مناره نمادی برای معماری اسلامی به شمار می آیند یا نه؟گفت:گنبد ومناره به خودی خود نمادی برای معماری اسلامی نیستند.زمانی GPS و راهنماهای الکترونیکی و کامپیوتری نبوده و عاملی برای یادآوری این که این مکان مسجد است آتشی بوده که بالای میل ها یا مناره ها روشن می کرده اند. میل بلند باعث می شد که کاروان ها در بیابان همدیگر را گم نکنند ولی هرگز هیچ قداستی برای مسجد نمی آورد ودر حال حاضر هم با توجه به هزینه هایش وبیهوده بودن آن اصلا نباید ساخته شود. وی درباره اینکه معماری امروز اسلامی است یا نه گفت: معماری امروز باید در هر موضوعی تابع عقل ،حکمت، اقتصاد و فرهنگ باشد.ساخت مناره و قوس وگنبد ظاهری ساختمانی را اسلامی نمی کند هر ساختمانی که عقل مدار ودانش مدار شکل بگیرد صد در صد اسلامی است چون خداوند سلام در ذهن معمارمسلمان حقیقی و مومن و پذیرنده هدایت های الهی حاضر است و او را هدایت می کند. معماری اسلامی وابسته به آجر وکاشی نیست ، معمار و پژوهشگر درباره معماری اسلامی می گوید:ترکیب معماری اسلامی برخلاف آنچه به نظر می رسد، معنای گنگی دارد. در تعاریف، هر چیزی به ضد آن شناخته می شود. سیاهی را با سفیدی می توان شناخت و شب را با روز. قهر را با آشتی و مهر را با کین. آیا به راستی می توان مصداق و یا تعریفی مشخص برای معماری غیر اسلامی معرفی کرد؟ یا مثلاً معماری مسیحی؟ معماری زرتشتی؟ معماری سکولار؟ در تعالیم، منابع و یا تفاسیر اسلامی، مستقیماً ضوابط مفصلی برای شهرسازی و معماری بیان نشده که به عنوان نوعی مانیفیست، مبداء معماری اسلامی باشد. وی ادامه داد: خاستگاه جغرافیایی اسلام حاوی هنر، فرهنگ و سنت ها و داشته های معماری قابل انتقال و توسعه نبوده است. سرزمین سوزان عربستان در دوره ظهور اسلام، جز اندکی غنای شعری و زبانی، از هر نشانه ستودنی فرهنگی و هنری بی بهره بود. اسلام هم روی خوشی به تعلقات زمینی و از جمله ساخت و سازهای معماری نشان نمی دهد. این پژوهشگر افزود:اگر معماری اسلامی را همان معماری سرزمین های اسلامی بدانیم، در این صورت نه می توان گونه ای مشخص از معماری را معرفی کرد و نه می توان مثلاً بنایی مثل تاج محل در هندوستان را منسوب به معماری اسلامی دانست. اگر معماری اسلامی به ساخته ها و آثار معماران مسلمان اطلاق می شود، پس تکلیف مساجدی که طراحان مسیحی دارند چه می شود؟ اگر معماری اسلامی را با نشانه های خاصی مثل گنبد و مناره و طاق های جناغی و... بشناسیم، این موضوع هم با استثنائات بسیار پذیرفتنی نیست. آیا معماری اسلامی تعلق خاطر و وفاداری به اصول اخلاقی اسلام مثل ساده زیستی و رعایت حرائم است؟ پس کاخ ها و مساجد مجلل و کوشک های شاهانه نمی توانند جایی در این معماری داشته باشند. در هر حال آنچه مسلم است؛ نمی توان به جزئیاتی چنین ساده برای تعریف حدود معماری اسلامی پرداخت. وی تاکید کرد:معماری اسلامی قاعدتاً نه وابسته به آجر و کاشی است و نه کتیبه های قرآنی و گچبری. نه بود و نبود گنبد و طاق تیزه دار مرز معماری اسلامی است و نه رنگ و پنجره.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 164

فهرست مطالب شماره 164

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×