menu

ثبت آگهی رایگان

زندگی در فضای کوچک

کد مطلب:3204مهندس آذر آقاییسرزمین زیبای مـن، سهم من از کل جهان هستی است. اینجـا خاک من است. امپراتــوری بزرگی که از آن، گربه ای به یادگار مانده؛ و این پایتخت چند صدساله، همان شهر چند هزارساله ای است که با آب و هوایش، خاک دامنگیری برای مهاجران شد.در کوچه پس کوچه های شهر، هنوز آثاری از خانه های بزرگ و زیبای قدیمی با حیاط های مرکزی به چشم می خورد که بر اساس آداب زمانه خود طراحی شده اند. با گذشت زمان این خانه ها و حیاط ها در پی شیفتگی به معماری غرب به دست فراموشی سپرده شد و سنت و آداب چنان دستخوش تغییر شد که گویی هرگز وجود نداشته است و یکباره پایتخت چنان دگرگون شد که گویی شهر از کشور جدا شد!شاید آرزوی طهرانی ها زندگی در آن سوی مرزها، یا دست کم به شیوه آنان بود ولی، رویای بسیاری دیگر از هموطنان در همین شهر به تحقق می رسید و رفته رفته شهر از مهاجرین اشباع شد و مبدل به تهران شد!سرعت و صورت وسیع این مهاجرت ها، باعث شد مرزهای خانه ها به هم نزدیک تر شود و همسایگی معنی جدیدی به خود بگیرد و آنان که دیوار خانه خود را با همسایه به اشتراک گذاشته بودند، سقف خانه خود را نیز به آنان ببخشند تا زمینی برای زندگی آنان شود.پس از چند دهه، نوبت چهاردیوار خانه بود که با نزدیک تر شدن، معنای جدیدی که این بار نه برای همسایگی، بلکه برای زندگی به ما بیاموزد؛ «زندگی در فضای کوچک».تصور زندگی در این فضا، برای آنان که خانه های بزرگ قدیم را با کوچه باغ ها به خاطر می آوردند سخت می نمود ولی متولدین معاصر که از کوچه باغ، درختکاری نامنظم شهرداری را دیده و خانه های بزرگ را در افسانه ها مرور کرده بودند، زندگی هنوز صورت سختی به خود نگرفته بود.اکنون که متولدین معاصر به بزرگان عصر تبدیل شده اند، صورت سختی و یکنواختی زندگی را به چشم دیده اند. حضور مکرر در فضایی تنگ که بر اثر تکرار تنگ تر می نماید لبخند را از چهره شان زدوده است.شاید دیگر هرگز تهران روزگار آرامش خود را نبیند، شاید هرگز خانه ها به اندازه گذشته فراخ نباشد، شاید دیگر حتی کسی خواب طهران را هم نبیند ولی، شاید بتوان با شیوه درست طراحی و چیدمان، لبخند را دوباره به زندگی برگرداند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 224

فهرست مطالب شماره 224

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×