menu

ثبت آگهی رایگان

باطل در این خیال که اکسیر می کنند

تهران را ببینید، جلوی چشمتان دارد پوست میاندازد. اگر حیاط موزاییک فرش، حوض پاشویه دار، یا ساختمان آجر بهمنی برایتان چشم نواز و خاطره آورند، نگاه سیری به آنچه باقیمانده بیندازید که آفتاب عمر همه شان بر لب بام است. از بالا هم حساسیتی، آموزشی، تشویقی در کار نیست که بافت قدیمی شهر اینطور در عرض یکی دو نسل کن فیکون نشود. تنها محلات هم نیستند که دارند از صفحه روزگار محو میشوند. آثار تاریخی، فرهنگی، و مذهبیمان هم درخطر جدی هستند. همین حالا چه کسی دارد گنبد و بارگاه باستانی و باصفای امامزاده صالح تجریش را در هزار خروار بتن آرمه قنداق میکند؟ یک پله که میخواهی جلوی خانه ات کار بگذاری هزار جور دنگ و فنگ و کش وقوس دارد. آن وقت چطور برای چنین فاجعه ای مجوز گرفته اند؟ میگویند مرمت میکنیم.به سازمان میراث فرهنگی هم که میگویی (و گفته اند)! میگویند ما حریف این شهرداریهای محلی و هیئت امناها نمیشویم. اگر از 10 تا اثر تاریخی یکی اش را هم حفظ کنیم کلی کار کرده ایم. آخر این شهرداریها و هیئت امناهای محلی را با زبان خوش، با ترغیب، با منطق نمیشود راضی کرد؟ این همه نهاد معماری و شهرسازی و برنامه ریزی داریم. یک تیم بفرستند به رم و مادرید و بقیه اروپا که از کثرت سقف های سفالی از دور قرمز میزنند، ببینند چه مصالح و شگردهای به روزی برای حفظ نمای شهر به کار میبرند. بیایند طرحی بریزند ما را از شر این معماری عقیم نجات بدهند. حالا اگر این همه ویرانگری از روی شرارت بود باز آدم آنقدر دلش نمیسوخت. نه قصدشان هم ظاهراً خیر است. راهنمایی نشده اند، درس حفظ مواریث فرهنگی نگرفته اند که قدر زحمات نیاکانشان را بدانند. آدم یاد آن مصرع حافظ میافتد: باطل در این خیال که اکسیر میکنند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 213

فهرست مطالب شماره 213

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×