menu

ثبت آگهی رایگان

سرمقاله

نقمت نفت، نعمت ساختمان

نقمت-نفت-نعمت-ساختمان

امروز دیگر نگاه به نفت مثل گذشته نگاه مصرفی به عنوان یک انرژی و یا یک نگاه صرف اقتصادی و کسب درآمد برای تأمین مایحتاج سایر صنایع نیست بلکه هدف صحنه گردانان نفتی فراتر از اینها است و چه بسا برخی از آنها اگرچه "بذرکاهش قیمت نفت می کارند" اما "محصول افزایش قدرت برداشت می کنند".

اخبار داغ این روزها و بلکه ماهای اخیر بحث نه شیرین که گلین (گل آلود) نفت و سقوط قیمت آن چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی است. امروز دیگر نگاه به نفت مثل گذشته نگاه مصرفی به عنوان یک انرژی و یا یک نگاه صرف اقتصادی و کسب درآمد برای تأمین مایحتاج سایر صنایع نیست بلکه هدف صحنه گردانان نفتی فراتر از اینها است و چه بسا برخی از آنها اگرچه "بذرکاهش قیمت نفت می کارند" اما "محصول افزایش قدرت برداشت می کنند". فارغ از برداشت های این چنینی که تحلیل های قریب به اتفاق کارشناسان صاحب نظر اقتصادی و سیاسی جهان همسو با آن است، با پیگیری روند کاهش قیمت نفت در داخل کشور به زمانی برمی گردیم که چندماه مانده به ارائه لایحه بودجه سال 94 کشور به مجلس، قیمت نفت در بازارهای جهانی رو به کاهش نهاد. به تبع کاهش قیمت جهانی نفت صاحب نظران اقتصادی نسبت به این کاهش و دستخوش تغییر قرار گرفتن وضعیت بودجه سال آینده دیدگاه های متفاوتی ارائه دادند. ازآنجاکه تاکنون بودجه کشور عمدتاً وابستگی شدیدی به درآمدهای نفتی داشته ازاین رو تحلیلگران اقتصاد نفتی هشدارهای کارشناسانه خود را در رابطه با متأثر شدن بودجه از کاهش قیمت نفت و تحت تأثیر قرار گرفتن درآمدها و آینده اقتصاد و بخش عمران کشور به تنظیم کنندگان بودجه دادند. هرچند در این میان عده ای «تهدید» کاهش قیمت نفت را در داخل «فرصت» تعبیر کرده و برنامه ریزان را به سازماندهی برنامه ها بدون وابستگی به این محصول راهنمایی نمودند اما عده ای دیگر برعکس گروه اول مواجه شدن یکباره با چنین وضعیتی را برای کشوری که سال ها مانند کودک به شیر مادر وابسته بوده غیرمترقبه دانسته و تبعات آن را زیان بار دانستند. به هر روی و با هرتحلیلی که به این قضیه نگریسته شود؛ چه تبدیل تهدید به فرصت و چه غیرقابل پیش بینی و زیان بار بودن کاهش قیمت نفت، باید این واقعیت را پذیرفت که در حال حاضر قیمت این محصول برای کشوری که وابستگی شدیدی ازلحاظ درآمدی به آن داشته، به نصف تقلیل یافته است. به عبارتی برای جبران کاهش تقریباً 50 درصدی درآمد کشور باید فکر اساسی کرد و این خلأ را تا آنجا که ممکن و مقدور است، پر نمود . به نظر می رسد این کار یعنی پر کردن جای خالی درآمد نفت در بودجه از سایر منابع و معادنی که در کشور وجود دارد، شدنی و ممکن باشد.کشور ایران از این نظر هرچند تاکنون وابسته به اقتصاد تک محصولی به نام نفت بوده اما ازآنجاکه، ذخایر و سرمایه های کشور محدود به نفت نیست، باید امیدوار بود که کاستی یک محصول را می توان با جایگزین کردن سایر محصولات جبران نمود. توسعه بخشیدن به بهره برداری بیش از پیش از معادنی که سرمایه های بی بدیلی در آنها نهفته می تواند آغاز راه کارهای زیربنایی و عمرانی باشد که زیرساخت های آن، چه ازلحاظ سرمایه های انسانی و چه تولید محصولات و مواد اولیه ای که هیچ گونه وابستگی به واردات و ارز ندارد، در کشور فراهم است. در این مسیر نه تنها کاستی وجود ندارد بلکه انباشتگی بیش ازاندازه به نوعی از حالت «فرصت» به «تهدید» تبدیل می شود. نمونه ای از این گونه سرمایه های انباشته و بدون استفاده را می توان در سرمایه های انسانی بیش از نیاز مهندسان، کاردان ها و ... ساختمانی سراغ گرفت که این زیادت را نه که ما بگوییم از زبان رئیس شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی نقل می کنیم. در چگونگی و کم و کیف کارآمدی و بهره مندی از بهره وری این فراوانی بحثی نداریم- که البته هست- اما همین که یک مسئول پس از حدود یک سال مورد ارزیابی قرار دادن کارآیی یک صنف به این نتیجه می رسد که در این بخش نیروی مازاد وجود دارد، خود گواه روشنی از وجود پتانسیل های انسانی به کار نگرفته شده است که می تواند در صورت عدم استفاده هدفمند از این فرصت به تهدید تبدیل شود. اما این که چگونه می توان از پتانسیل هایی که در بخش عمرانی و معدنی نهفته اند و از قضا دارای تخصص هم هستند، استفاده کرد بار ها سخن به میان آمده و حتی خود متولیان و مسئولان این بخش از نیروی انسانی بار ها از صدور خدمات فنی و مهندسی مثل آنچه خودمان در ساخت وساز مسکن مهرها در پرند و پردیس از توانمندی نیرو های خارجی استفاده کردیم، سخن گفته اند ولی تعلل و کوتاهی در به کارگیری این نیرو ها که می تواند ارزآوری مانند آنچه از نفت خام - نه فرآوری شده - به دست می آید، داشته باشد برای چیست؟ را باید از همین بزرگواران پرسید. از سوی دیگر علاوه بر سرمایه های انسانی که می تواند جایگزین ارزآوری نفت باشد، در کشور محصولات و کالاهایی تولید می شود که مازاد بر مصرف و نیاز کشور است. یکی از این محصولات سیمان می باشد که متأسفانه باز همانند نیروی انسانی بلاتکلیف مانده و نسبت به صادرات آن و یافتن بازار های هدف، چنان که باید اقدامی صورت نمی گیرد . باز چرایی این را باید از دست اندرکارانی پرسید که نام مدیر و مسئول را یدک می کشند اما در برهه حساس فعلی نه تنها مدیریتی استراتژیک اعمال نمی کنند که مسئولیتی هم احساس نمی نمایند! البته دو مورد فوق یعنی نیروی انسانی مازاد مهندسان که به نقل از مسئول مربوطه اشاره گردید و همچنین تولید بیش از نیاز مصرف سیمان که به نقل از وزیر صنعت، معدن و تجارت آمد یک نکته از هزاران امکاناتی هستند که فقط در بخش ساختمانی و عمرانی کشور نهفته اند و متاسفانه این گونه نعمت های ساختمانی مناسب مدیریت نمی شوند . با این حال عده ای از مدعیان دلسوز به حال و روز کشور به نفتی چشم دوخته اند که در شرایط فعلی صحنه گردانان جهانی به چشم ابزار قدرت به آن می نگرند، نقمتی که روزی برای ما و کشوری مثل روسیه نعمت بود ولی اکنون برای هر دو ، روی دیگرش را نشان داده است. پس نباید در یافتن جایگزین مناسب برای آن تردید کرد که به نظر می رسد در شرایط حاضر استفاده از پتانسیل های صنعت ساختمان می تواند جایگزین مناسبی برای برون رفت از این مخمصه باشد. قادر نصیری

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×