menu

ثبت آگهی رایگان

مرکز یادگاره ای دکتر نفیسی

بوی آتش میآید. درست روی پله وسطی خانه سعید نفیسی که ایستاده باشی، بوی آتش سال 37 را که از قسمت غربی شیروانی درست روبه روی اتاق امام رضا برمیآمد احساس میکنی. دکتر نفیسی روی پله ها ایستاده و نگرانی آنقدر توی چشم هایش موج میزند که خاطره اش میشود همراه همیشگی رامین پسر کوچکش: «پدرم ایستاده بود روی این پله و هجوم شعله های آتش را میدید. هرگز ندیدم که پدرم اینقدر نگران چیزی باشد. میترسید شعله های آتش برسد به کتابخانه اش. هیچ چیز به اندازه کتابخانه برایش اهمیت نداشت.» آن کتابخانه حالا دفتر کار مهندس رامین نفیسی است: «کتابخانه پدرم اتاقی بود حدود 20 متر مربع که از کف تا سقفش پر از کتاب بود و پدرم فقط جای کوچکی برای نشستن داشت.» پسر برای تاکید بر گفته هایش عکس پدر را در میان 45 هزار کتاب شاهد میآورد. استاد نشسته آرام و بیخیال دنیا، کتاب ورق میزند. حالا از میان آن 45 هزار کتاب تنها اندکی از آنها در اتاقی که کتابخانه سعید نفیسی خوانده میشود قرار گرفته: «از این 45 هزار کتاب آنهایی را که از لحاظ فرهنگی چندان ارزشمند نبودند بخشید به دانشگاه کلمبیا که مسئولانش کرسی ادبیات فارسی را به اسم دکتر سعید نفیسی نامگذاری کرده اند و بقیه کتاب های خطی و چاپی را سپردند به دانشگاه تهران.» کوچه باریکی که به نام کوچه نفیسی خوانده میشود ما را میبرد کنار خانه سپهسالار که حالا سقفش را آورده اند پایین. در کوچک سبزرنگ باریکه تابلویی دارد به نام مرکز یادگارهای دکتر نفیسی. در باز میشود و ما روی پله ها قرار میگیریم. خانه ای که رسیدگی به آن را مهندس رامین نفیسی برعهده گرفته است. مادربزرگ دکتر نفیسی هنگام ازدواج به عنوان سرجهازی جانمازی را به همراه یک تسبیح با رشته ای مروارید به همراه میآورد. پدر بزرگ که انسان مومن و متدینی بوده و حضور تسبیح با مروارید را سر جانماز مکروه میداند به همسرش دستور میدهد که تسبیح را از جانماز بردارد. تسبیح به 500 تومانی، فروخته میشود و چند وقت بعد این خانه، یعنی همین خانه ای که در کوچه نفیسی پلاک 57 پیچ شمیران قرار دارد به وسیله مادر بزرگ خریداری میشود. خانه به مادر دکتر نفیسی به عنوان سرجهازی هدیه داده میشود و مادر دکتر هم خانه را به دکتر نفیسی میبخشد. سال 1312 دکتر نفیسی به این خانه نقل مکان میکند. خانه به شکل بیرونی و اندرونی ساخته شده بود که در سال 1328 قسمتی از خانه به خاطر بارندگی خراب میشود و دکتر مجبور میشود خانه را به شکل امروزی بازسازی کند. از آن تاریخ به بعد فقط یک بار در حدود سال های 1350 یک تعمیر اساسی شده و او تا پایان عمر در این خانه زندگی کرده است. بعد از فوت پدر فرزندان دیگر استاد از سهم خودشان در این خانه صرفنظر کرده و خانه را به نام رامین نفیسی ثبت میکنند. خانه تا سال 49 به عنوان منزل مسکونی، استفاده شده است. رامین نفیسی در سال 49 تصمیم میگیرد که مرکز یادگارهای سعید نفیسی را دایر کند که موسسه ای است کاملا غیرانتفاعی و خصوصی و سعی دارد از یادگارها، کتاب ها و لوح ها و تقدیرنامه های علمی دکتر نفیسی نگهداری کند. خانه گرچه چند بار بازسازی شده اما همه کوشش صاحبخانه در آن است که یادگارها و فضای قدیمی چندان جابه جا نشده و تغییر نکند. پسر کوچک حالا دست هایش را بالا و پایین میبرد و کوشش میکند فضای قدیمی خانه را توصیف کند: «وسط حیاط دیواری بود که فضا را به بیرونی و اندرونی تقسیم میکرد. در قسمت غربی خانه اتاقی رو به قبله وجود داشت که بیشتر به عنوان ناهارخوری از آن استفاده میکردند و برادرم در آن زندگی میکرد.» جزئیات هنوز هم به کار میآید آن هم وقتی قرار است جزئیات محلی را درک کنی که نفیسی در آن ردپا دارد: «این وسط هم سالن پذیرایی بود و در جوارش اتاق خواهرهایم. در کنارش آشپزخانه ای به سبک کته پزی و اتاق هیزمی قرار داشت. اتاقی هم که به قول قدیمیها روبه امام رضا(ع) بود، اتاق پدرم بود. در ورودی کوچه هم دالان بزرگی بود که یک طرفش به حیاط بیرونی و طرف دیگرش به حیاط اندرونی میخورد و آب انبار بزرگی هم در کنارش قرار داشت که روی آن اتاق خدمه ساخته شده بود. البته از زیر زمین عریض و طویل هم به عنوان انبار زغال استفاده میکردیم.» مهندس رامین تنها کسی است از میان بازماندگان مشاهیری که در این صفحه ردشان را در شهر تهران گرفته ایم ، بیخیال مال دنیا شده و نگهداری از میراث پدر را وظیفه خودش میداند: «باید خانه را نگهداری کنم، هر طور شده. آجر های این خانه با من حرف میزنند. کاری به شهرداری و میراث فرهنگی ندارم. اگر خودم پای کار مراقبت از خانه نباشم، نمیتوانم از دیگران انتظار داشته باشم.» خانه سرپاست. به همسایه ها همین که بگویی خانه نفیسی، با انگشت در خانه سبز کوچک را نشان میدهند. مرد آرام این خانه تصمیم خودش را گرفته اگر این خانه نبود، کوچه را شهرداری تا حالا عریض میکرد . در این صورت اتاقی که کتابخانه دکتر نفیسی است میافتد وسط کوچه. اما اهالی محل قیدداشتن کوچه عریض را زده اند و دل شان به حضور خانه نفیسی در محله خوش است. سعید نفیسی، محقق، ادیب و کتاب شناس ایرانی 114 سال پیش در 18 خرداد 1274 خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. «مدرسه نظامیه بغداد»، «فرهنگ فرانسه به فارسی»، «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر»، «فرهنگ نفیسی» و «تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان» از جمله کتاب های اوست.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 193

فهرست مطالب شماره 193

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×