menu

ثبت آگهی رایگان

نون خامه ای با آبگوشت

اخیراً برخی از کارشناسان معماری این موضوع را مطرح کرده اند که «معماری امروز ایران، دچار نوعی سردرگمی، خودباختگی فرهنگی و نابسامانی شده است» و بعد هم لابد میخواهند راه بیفتند تا دلیل این آشفتگی را پیدا کنند. یعنی واقعاً این دوستان توقع دارند معماری ما چطور دیگری بشود یا باشد؟ مگر همه چیزمان نباید به همه چیزمان بیاید؟ اتفاقاً ما فکر میکنیم این معماری که ما داریم دقیقاً همانی است که به ما میآید و اگر جور دیگری بود، مثلاً سرراست و منظم و یکدست بود چیز عجیب و غریبی میشد که هیچ تناسبی با وضعیت فعلی ما نداشت. شما اگر نگاهی به همین دور و بر خودتان بیندازید میبینید که مثلاً طرف اسم پسرش را از توی شاهنامه انتخاب میکند و میگذارد «میرگرسیوش» که یادمان شکوه خانوادگی باشد ولی اسم دخترش را میگذارد «نانا» که وقتی بزرگ شد و رفت کانادا، تلفظ کردن اسمش راحت باشد و طفلک با یک اسم ثقیل، معذب و انگشت نما نباشد. یا میبینید که طرف با شلوار جین، گیوه پوشیده و در طیف غذاهای مورد علاقه اش از «دیزی سنگی» تا «بیف استراگانوف» پیدا میشود. یعنی این کارشناسان محترم با کسانی سروکار ندارند که هم به طالع بینی چینی و آینده بینی قوم مایا اعتقاد دارند و هم به تفأل از دیوان حافظ؟ هنرمندانی را ندیده اند که ساز را دستشان میگیرند و شعر مولوی را نیمه فارسی، نیمه انگلیسی، با آهنگی که ملهم است از کارهای عارف قزوینی به سبک جکسون، بلغور میکنند؟ طوری که شنونده حس میکند در موقع گوش دادن به این آهنگ دارد «نون خامه ای» را با آبگوشت بزباش میخورد؟! لذا ما از کارشناسان محترم معماری تقاضا داریم به جای خیره شدن به کاشیهای لاجوردی، کمی هم به مردم دور و بر خودشان نگاه کنند و از سازمان میراث فرهنگی هم خواهش میکنیم وقتی این عزیزان را برای مرمت ابنیه تاریخی به وسط بیابان و کوه و دشت میفرستد تمهیداتی فراهم کند.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 185

فهرست مطالب شماره 185

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×