menu

ثبت آگهی رایگان

غول خفته در حاشیه تهران

با رشد جمعیت ناشی از تحولات اجتماعی و اقتصادی در دوران مدرن، شهرنشینی جلوه ای دیگر یافت؛ در این دوره مهاجرت به گونه ای تغییر مسیر داد که برای نخستین مرتبه جمعیت شهری از جمعیت روستایی پیشی گرفت؛ شهرها بزرگ تر شدند و بعضی از آنها به کلانشهرهایی تبدیل شدند که جمعیت آنها با یک کشور برابری میکند. همانند دیگر پدیده های بزرگ و پیچیده مدرن اداره چنین ابرشهرهایی نیاز به بهره از عنصر عقلانیت و برنامه ریزی کلان و دوراندیش دارد که سازمان عریض و طویل شهرداری و ادارات تابعه امکان آن را فراهم میکنند. اما گاه مدیریت و حل مشکلات شهری از دامنه شهر خارج میشود و به مسئله ای ملی بدل میشود که نیاز به هدایت و همراهی دولت ها دارند. ساخت شهرهای جدید از جمله تدابیری است که در کشور ما نیز همانند کشورهای دیگر اجرا شده و در مواردی نیز کارکرد موثری داشته اما در بسیاری از موارد به اهداف تعیین شده خود نرسید. شهرهای جدید از دهه 60 شمسی به عنوان راهکاری با اهداف چندگانه که مهم ترین آنها جلوگیری از مهاجرت فزاینده به شهرهای بزرگ کشور بود رونق گرفت. اما اوج رونق ساخت شهرهای جدید را باید دولت نهم و دهم دانست که ساخت شهرهای جدید با پروژه مسکن مهر در هم گره خوردند. شهرهای جدید روی کاغذ اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا طلایه دار ساخت شهرهای جدید در قرن بیستم بودند و پس از جنگ جهانی دوم دیگر کشورها نیز از این راهکار تبعیت کردند. بعضی از آنها مانند سنگاپور، واشنگتن، دهلی نو و برازیلیا گسترش یافتند و شهرت به دست آوردند. مشخصه بارز شهرهای جدید برنامه ریزی اصولی و طولانیمدت است به همین خاطر در زبان انگلیسی به آنها Planned Cities میگویند و به معنی «اجتماع های برنامه ریزی شده ای هستند که در پاسخ به اهداف از پیش تعیین شده ایجاد میشوند.» این اجتماع ها با جمعیت و مساحت مشخص و بنا بر نیاز مادرشهرها ایجادشده اند اما از استقلال نسبی نیز برخوردارند و تمام تسهیلات لازم یک محیط مستقل در آنها فراهم آمده است. هدف اصلی این شهرها تمرکززدایی کالبدی، اقتصادی و اجتماعی، جذب سرریز جمعیتی، ساماندهی فضای مادر شهر و ناحیه شهری، بهبود وضعیت محیط کار و زندگی سالم اجتماعی است. غیر از کارکرد جمعیتی کارکردهای دیگر مانند؛کارکرد اجتماعی ، کارکرد فرهنگی کارکرد اقتصادی و کارکرد مدیریتی دارد. حال سؤال اساسی این است که پس از نزدیک به دو دهه که از تأسیس شهرهای جدید در ایران گذشته، تا چه حد توانسته اند ظرفیت نهفته خود را آشکار سازند و آیا شهرهای جدید پروژه هایی موفق بوده اند؟ شهرهای جدید در عمل از منظر گونه شناسی و طبقه بندی شهرهای اکثر شهرهای جدید ایران شهرهای اقماری هستند که در درون حوزه نفوذ کلانشهر قرار گرفته اند و ارتباطات محکمی با آن برقرار میسازند. به طوری که خدمات تخصصی مورد نیاز را از آنجا طلب میکنند. محسن نریمان، مدیرعامل شرکت عمران شهرهای جدید رشد بالای جمعیت شهرهای جدید را به سیاست های دولت های نهم و دهم ربط میدهد و بیان میکند: دولت قبلی شتاب زده یک بارگذاری جمعیتی وحشتناکی در شهرهای جدید به وجود آورده است. به گفته نریمان شهر فقط محل اجتماع نیست که در آپارتمان هایی با تراکم بالا گردآمده باشند بلکه باید برای حمل ونقل، تعاملات اقتصادی و اجتماعی آن شهر تدبیر شود و اقدامات لازم صورت پذیرد. اخبار شهرهای جدید این گفته نریمان را تأیید میکند، چرا که در خبرها آمده است ؛ رشد جمعیت شهرهای اطراف تهران 13 درصد است و از سال 1335 تا کنون شهرهای محدوده کلانشهر تهران 74 برابر رشد داشته است و بسیاری از این شهرها نیز از امکانات شهری مناسب برخوردار نیستند. شهریور امسال اولین بیمارستان شهر جدید پردیس افتتاح شد، شهر جدید پرند نیز که پایتخت شهرهای جدید به شمار میآید با 100 هزار نفر جمعیت هیچ گونه بیمارستان یا مرکز درمانی تخصصی و فوق تخصصی ندارد و کلنگ احداث یک مجموعه بیمارستانی 96 تخت خوابه به تازگی زمین زده شده است. مشکلات آب، برق و گاز واحدهای مسکن مهر تأسیس شده در این شهرها نیز کم نیستند . مشکلات زیرساختی تنها به بیمارستان ها و مراکز درمانی و آب و برق منحصر نمیشود و بدون مراجعه به مرکز، نیازمندیهای روزمره شهروندان شهرهای جدید برآورده نخواهد شد. طبق برآوردهای انجام شده روزانه 5/4 تا 5 میلیون نفر از شهرهای حاشیه ای تهران به این شهر وارد میشوند و جمعیت تهران که در شب 8 میلیون نفر است در روز به حدود 13 میلیون نفر میرسد و مشکلاتی برای شهر تهران ایجاد میکند که شاید کوچک ترین آنها بار ترافیکی است که همه روزه در ورودیهای شهر ایجاد میشود. ولی شریف بیگلی، مشاور شهردار تهران در امور شهرسازی و مجتمع های مسکونی میگوید: استان تهران دارای 54 شهر است که از این تعداد تنها 4 شهر دارای طرح جامع و تفصیلی هستند و دیگر شهرها یعنی 50 شهر فاقد طرح هستند. 10 شهر نیز در سال های اخیر شکل گرفته که 90 درصد آنها فاقد طرح جامع و تفصیلی هستند. این امر موجب شده است که این شهرها بدون برنامه بزرگ شوند و بار جمعیتی عظیمی بهیکباره روی آنها سوار شود. به عنوان مثال؛ لواسان که قبل از انقلاب 30 هزار نفر جمعیت داشت با رشد 6 برابری اکنون 180 هزار نفر جمعیت دارد. اسلامشهر نیز اکنون 300 هزار نفر جمعیت دارد و شهر پاکدشت با رشد 60 برابری به 300 هزار نفر رسیده است. این رشد فزاینده جمعیت در سال های اخیر نیز ادامه داشته و افزایش جمعیت در سال های 75 تا 85 در برخی از شهرهای اطراف تهران مانند بومهن رشدی برابر 1/36 درصدی را تجربه کرده یا شهر شهریار 5/15 درصد رشد داشته است. اما در شهرهای جدید هشتگرد، پرند، پردیس و اندیشه که در سال های اخیر با رونق مسکن مهر جمعیت بسیار زیادی در این شهرها استقرار یافتند و افق جمعیتی هولناکی برای آن پیش بینی شده است. این چشم انداز جمعیتی که بدون در نظر گرفتن جوانب توسعه و مدیریت شهری اعمال میشود به عقیده بیشتر کارشناسان مشکلات عدیده اجتماعی در پیخواهد داشت. پیروز حناچی، معاون وزیر راه و شهرسازی معتقد است: «بزرگترین ایرادی که در طراحی شهرهای جدید وجود دارد اینکه ساخت و توسعه آن هیچ ارتباطی با ضوابط شهرسازی ندارد و اساساً در شهرهای جدید زمین قابل سکونت برای چنین حجم واگذاری پیش بینی نشده بود؛ مثلاً در اطراف تهران، هشتگرد، پردیس و پرند حداکثر افق جمعیتی 120 تا 150 هزار نفر را داشته اند که در طول 20 سال این افق جمعیتی باید محقق میشد وتنها جایی که دولت برای احداث مسکن مهر امکان مانور داشت شهرهای جدید بود که در این شهرها شروع به سرمایه گذاری کردند، اما افق جمعیتی اجازه نمیداد در زمانی اندک 100 هزار خانوار در این شهر ساکن شوند بنابراین اقمار تعیین شده برای شهر تهران را تغییر دادند، آن هم نه بر اساس مطالعه، بلکه دستوری افق این شهرهای جدید را تغییر دادند و به 500 تا 600 هزار نفر رساندند و زمین های منابع طبیعی را تملک کردند.» این امر باعث شد جمعیت پذیری شهر در دستور کار قرار گیرد و در شهرهای اقماری تهران درحالیکه افق20 ساله برای جمعیت پذیری و توسعه شهر تعیین شده بود اما ظرف 2 سال به سقف جمعیتی خود رسیدند و پیش بینی میشود در چشم انداز بیست ساله جمعیت شهرهای جدید کشور به حدود 6 میلیون نفر برسد. مستاجری بهتر از حاشیه نشینی طبق گزارش های میدانی از شهرهای جدید، شهروندان از خدمات ارائه شده راضی نیستند. بعضی از ساکنین با اشاره به وضعیت خود میگویند؛ ترجیح میدادند مستأجر باقی میماندند و به این شهر نمیآمدند. پیداست که شهرهای جدید نتوانسته کارکرد آرمان شهری خود را برآورده سازد و یک الگوی شهرسازی را برای شهرهای آینده و شهرسازی آینده آشکار کند. گرچه کارکرد جذب جمعیت را به خوبی و حتی بیش از ظرفیت خود انجام داده و از این بابت نقش ضربه گیر مشکلات تهران را انجام داده است. رشد فوق العاده جمعیت، نبود زیرساخت های شهری، مشکلات عدیده شهری همچون آلودگی، تراکم بالای شهری، عدم رعایت اصول شهرسازی در ساخت وساز، برخوردهای قومیتی و اجتماعی در اثر نبود مطالعات اولیه و نبود برنامه و سیاستی برای مهار مشکلات اجتماعی و نیاز دائم شهروندان به مادر شهر تهران شرایط مناسبی برای بروز مشکلات اجتماعی در این شهرها و همچنین دیگر شهرهای حاشیه ای تهران ایجاد کرده است. با نگاهی گذرا به این شهرها باید اذعان کرد که شهرهای حاشیه ای تهران به مناطقی مساعد برای جرم تبدیل شده اند. آنچه در اثر عدم رعایت حقوق اجتماعی، اقتصادی شهروندان حاشیه تهران ایجادشده، ناشی از تبدیل شدن حاشیه نشینان جغرافیایی به حاشیه نشینان اجتماعی است؛ پدیده ای که حتی درون کلانشهرهای کشور نیز به عیان دیده میشود.

انتهای خبر/پیام ساختمان

چاپ شده در هفته نامه پیام ساختمان شماره 172

فهرست مطالب شماره 172

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×