menu

ثبت آگهی رایگان

ساخت ساز یا شکنجه اهالی

ساخت-ساز-یا-شکنجه-اهالی

مسکن را مسکن نام نهاده اند تا محل تسکین و آرامش باشد اما چگونه می توان پذیرفت در محل تسکین و آرامش

پیرمرد ناتوان از پنجره فریاد می زد؛ تمامش کنید، ای خدا وای .... . کارش از خواهش و ناله گذشته ، به ضجه رسیده بود. هر چند کسی جز خودش صدای ضعیف و کلمات نارسایی را که به زحمت و با سرعتی یک دهم تکلم عادی بیان می کرد نمی شنید ؛ سقوط تیرآهن ها بی وقفه ادامه داشت. صدای ممتد و گاه رعدآسای موتور تراکتور که به جای موتور برق استفاده می شد مانند سوهان بر اعصاب اهالی کشیده می شد و دود سیاه آن محله را فراگرفته بود.مزه تلخی که در آخر حلق احساس می شد حتی اگر در اتاق دربسته ای قرار داشتی ناشی از فعالیت بود. بیماری آلزایمر مانند موریانه یا جزام ، مغز را می خورد و از آن چیزی باقی نمی گذارد و شخص بیمار تنها سهمش از زندگی این است که می تواند میزان آزارهایی را که به وی می رسد، احساس کند. پیرمرد تنها می توانست آلودگی صوتی را که برای وی شکنجه ای سماعی بود بشنود و متعاقبا احساس ناامنی ناشی از آن را نیز احساس کند. صدای اعصاب خردکن که از زمان آغاز مجدد ساخت وساز آقای کار بلد قطع نمی شد حتی تا نیمه های شب. بیچاره نمی دانست چه باید بکند . اگر بچه شیرخواره ای باشد می توان گوش او را با گوشی ضد صدا یا پنبه مسدود کرد تا صدای کمتری بشنود اما ... چه می توانند انجام دهند. در شماره سه ماه قبل نشریه نوشتیم که ، گودبرداری آقای کاربلد، خانه و کاشانه همسایه اش را به راحتی بر سر اسباب و اثاثیه اش فرود آورده بود و حالا ظاهراً کمر همت به آزار دیگر همسایه ها بسته است. با تماس یکی از مخاطبان، خبرنگار ما به محل اعزام می شود و آنچه می بیند جز آزار اهالی ساکن در کوچه کوچکی با عرض کمتر از 6 متر نیست. سازنده توانسته بود پلمپ کارگاه مردم آزارش را باز کند و به وظیفه خطیر آزار رسانی به اسم ساختمان سازی بپردازد. اگر با دید وسیع تر بنگرید خواهید دید که خود این افراد نیز نیاز به دلسوزی دارند چرا که ساخت وساز را به واقع بلد نیستند. چالش هم اینجاست که چرا بزرگترین و گران ترین کالایی که از نیاز های اساسی انسان است و برای ساخت آن به مجموعه ای متنوع از تخصص های علمی و فنی نیاز است را هر کسی که اراده کند و خرده سرمایه ای صرف نماید می تواند بسازد؟ مسکن را مسکن نام نهاده اند تا محل تسکین و آرامش باشد اما چگونه می توان پذیرفت در محل تسکین و آرامش اصوات خوف انگیز آن هم نه در اثر حادثه بلکه برای ساخت مسکن های دیگر آرامش افراد را بر هم بزند و این چرخه همچنان استمرار داشته باشد؟ در این میان آنچه می توان از مسئولان مطالبه کرد این است که چرا همچنان به ساخت و سازهای سنتی مجوز فعالیت داده می شود؟ نااهلان ساخت وساز سکوت و آرامش و سایر حقوق را برای کسی به رسمیت نمی شناسند اما شاید قانون را بشناسند که می توانند به کار خود ادامه دهند . متأسفانه مشکل این است که قانونی برای حل این مشکل به صورت صحیح و صریح وجود ندارد و اگر وجود دارد پس چرا به درستی اجرا نمی شود. به هر حال وقوع چنین رویدادهایی یا با غفلت مسئولان روبه رو می شود یا چنین سازندگانی که فاقد توانایی ساخت وساز هستند ، نباید وارد این حیطه شوند اما همچنان شاهد فعالیت این افراد در سطح شهر هستیم. زمانی که قابلیت صنعتی سازی وجود نداشت، شاید در یک دهه قبل، قابل قبول بود که محله مسکونی به کارگاه آهنگری تبدیل شود، اما در حال حاضر نمی توان گفت روش های دیگری جز همسایه آزاری وجود ندارد و این نکته را مسئولان بخش ساخت وساز کشور نیز می دانند اما ظاهراً فقط می دانند و اقدامی انجام نمی دهند. تیجه اخلاقی معلوم نیست بعد از خواندن این گزارش چه می توان گفت، اما یک نتیجه عیان است. مردم را می توان از دو نوع دانست ؛ انسان ها و انسان آزارها . نمونه بارز انسان آزارهایی که در شهرها دیده می شوند و فعالیت ظاهراً قانونی دارند، در زمینه ساخت وساز فعال هستند. اگر تاکنون با این انسان آزارها برخورد نداشته اید بدانید تا زمانی که قانونی دقیق و شدید بر ضد بی توجهی افرادی که در زمینه ساخت وساز فعال بوده و اگر 4 طبقه را می سازند سازه های بسیاری را در فضای فیزیکی یا رشته های عصبی انسان های دیگر در هم می کوبند،وجود نداشته باشد، همین روند ادامه دارد. زیرا هر که از راه می رسد و در هر کاری شکست می خورد دیواری کوتاه تر از ساختمان نمی بیند. در اصل این افراد آبروی سازندگان شریف ساختمان را می برند . تا زمانی که از روش های نوین ساخت و ساز برای احداث سازه های شهری بهره گیری نمی شود زمانی که گودبرداری را با اصول صحیح و رعایت موازین علمی آن انجام نمی دهند و کسی هم به کار شان کاری ندارد آنها چرا به اقدامات غلط خویش پایان دهند و عاقبتی را که می پندارند بر سر خودشان نمی آید رقم نزنند. فلاش بک به حادثه اول در اندوه نبود اخلاق در بخشی از تولیدکنندگانی بودم که زیر نظر صنف و تشکلی نیستند تا بتوان حداقل با آنها صحبت کرد که به چهار راه مرکز شهر که به شلوغی مشهور است رسیدم. برای سامان دادن به ترافیک بی نظم آن شاهد ساخت راهگذری زیر زمینی هستیم. یکی از ورودی ها در کنار ساختمانی قدیمی قرار دارد از این رو در زمان گود برداری از روش تزریق بتن به نام نی لینگ استفاده کرده بودند به این صورت که افشانه هایی را که حاوی پمپ بتن بود به خاک زیر ساختمان تزریق کرده و نیز صفحه ای شامل شبکه ای از میلگرد های به هم متصل را با ملاتی از بتن قوی به دیوار های خاک زیرین بنای قدیمی همسایه متصل کرده بودند. حالا هر میزان هم که گودبرداری می کردند مشکلی ایجاد نمی شود. بعد از شنیدن این توضیحات توسط یکی از مهندسان پروژه راهگذر، فکر خود را به ناگاه در زمان حادثه اول و انهدام خانه همسایه همین آقای کار بلد یافتم که اگر این نادان نیز از همین روش ارزان بهره برده بود اکنون خانواده ای را آواره ویرانه ها نمی کرد . چنین روش هایی واقعا کارهای سختی نیستند که به هزینه یا تخصص ماورای تصور نیاز داشته باشد. همچنین می توان ستون های یک سازه اسکلت فلزی را در بیرون از محل نصب آن ساخت و به کارگاه ساختمانی منتقل کرد آن هم با جرثقیل نه آنکه تک تک شاخه های تیر آهن را از خودرو به پایین اندازند و آنگاه ساخت ستون ها را با خال جوش شروع کنند ، ساختمان هایی را بسازند که بعد از اندکی دوباره خود به فاجعه ای منجر شود.

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×