menu

ثبت آگهی رایگان

به بهانه روز 5 اسفند، روز زن و زمین

آیا شهرهای ایران مردانه است؟

آیا-شهرهای-ایران-مردانه-است

آیا معنای شهر مردانه به مزیت هایی رجوع دارد که در اختیار مردان قرار داده می شود؟ آیا به مفهوم زمختی و درنتیجه خشونت ذاتی است که در معماری و شهرسازی مستتر است؟

می گویند شهرسازی در ایران مردانه است. معنای این حرف چیست؟! آیا معنای شهر مردانه به مزیت هایی رجوع دارد که در اختیار مردان قرار داده می شود؟ آیا به مفهوم زمختی و درنتیجه خشونت ذاتی است که در معماری و شهرسازی مستتر است؟ آیا فضای شهری ما به این دلیل مردانه است که زنان، کودکان و افراد ضعیف آرامش و آسایش کمتری احساس می کنند و آیا پیش فرض مردانه بودن شهرهای ایران به این معنی است که مردان در شهر آسایش بیشتری دارند؟ مردانه بودن چیست؟ مردانگی با مرد بودن برابر نیست، همان گونه که زنانگی با زن بودن برابر نیست. خصلت ها، رفتار، درون مایه هایی که فرهنگ و اجتماع آنها را مردانه تعبیر می کند اشاره به همان مفهومی دارد که در این مقاله قصد بررسی آن را داریم. همانگونه که زنان کوبانی در کنش مردانه جنگ شرکت می جویند، مردان سوئدی هم می توانند در کنش زنانه همدردی و مهربانی شرکت جویند. کنش هایی همچون دلاوری، جنگاوری، شجاعت، خشونت، ابهت و هر آنچه با خصلت های انسان شکارچی درهم می آمیزد، مردانه تعبیر می شود. این خصوصیات شاید ازآن رو مردانه تلقی می شود که بر اساس مطالعات انسان شناختی در دوره نوسنگی هنگامی که مردان همچنان به کار شکار مشغول بودند این زنان بودند که کشاورزی را اختراع و حیوانات را اهلی کردند و به جمع آوری آذوقه پرداختند. شاید در ضمیر ناخودآگاه جمعی، مردان همچنان آن موجود شکارچی و زنان کشاورزان دوراندیش هستند. البته مشکل تعریف مردانگی زمانی بغرنج می شود که ما به فضا و مفاهیم زنانه و مردانه برسیم. آیا شهرها جنسیت دارند؟ شاید اگر همچون «زیمل »جامعه شناس آلمانی شهر را هویتی اجتماعی بدانیم که به نحوی فضایی شکل گرفته است آنگاه ارتباط میان جنسیت و فضا دور از ذهن نباشد. بر این اساس آنچه معماران و شهرسازان ترسیم می کنند تنها کالبدی فضایی است برای سامان دادن به فضای اجتماعی حاکم یا همان شهرنشینی که با زندگی روزمره و فرهنگ مردم مرتبط است. حال سؤال اینجاست که این فضای اجتماعی چیست و چگونه سامان می یابد؟ به گفته «هانری لوفبور» جامعه شناس و متفکر فرانسوی فضا نتیجه ای از «فضای کالبدی»، «فضای اجتماعی» و «فضای ذهنی» است که از هم تفکیک شده و با هم تعامل دارند، آنگاه از توجه به فضای اجتماعی و ذهنی، آن هم با توجه به بحث خرده فرهنگ ها (عام) و جنسیت (خاص)، در خلق و ساماندهی هر فضایی گریزی نباشد. تأثیر خصوصیات اجتماعی، نیازها، تفکر و شاید مهم تر از همه حق در سامان دادن به معماری و شهرسازی چنان تأثیرگذار است که زنانگی و مردانگی در فضای شهری نمود می یابد، همچنانکه در هر دوره ای اندیشه مارکسیستی، فاشیستی و لیبرالیستی نمود داشته است. به این ترتیب معماری و شهرسازی آیینه ای است که روبه روی انسان و اجتماع؛ مردم مدرن شهر مدرن می سازند و مردمان مغشوش شهری مغشوش. چه چیز شهرهای ایران مردانه است؟ اگر الگوی شهرهای ایران را تهران بدانیم که در سال های تأسیس دولت مدرن در ایران آزمایشگاهی برای الگوهای مدیریتی کلان بود که به دیگر شهرها نیز سرایت کرد، گمشده ای که در تمام این سال ها آشکارا و نهان خود را نشان می دهد، حقوق انسانی است. در فضاهای اغلب مغشوش شهرهای ایرانی، زن و مرد ایرانی از حقوق درخور شأن برخوردار نیست. محیطی مناسب برای انسان شکارچی با این تفاوت که مفاهیم دلاوری، شجاعت و ابهت به خشونت رفتاری و زبانی، ناامنی و تحقیر تبدیل می شوند. فضایی که تنها سوژه شناسا (ی آن) واحد مرد طبقه متوسط سنتی است که قدرت را هم در دست دارد. برای آشکارتر شدن بحث، نگاهی به خیابان به صورت عام می اندازیم . میان حضور امروز زنان در شهرها و حضور زنان در دوره های پیشین سیاسی اجتماعی تاریخ ایران تفاوت بسیار است. در مقایسه 40 یا حتی 20 سال پیش زندگی روزمره شهر آکنده از نشانه های حضور زنان است. خیابان نیز جلوه ای از حضور هرروزه زنان است، خیابان هایی که امروز بیشتر به عرصه ای برای حضور ماشین ها تبدیل شده است. امتداد حوزه خصوصی (اتومبیل) در مکان عمومی (خیابان) درواقع زنان قشر متوسط را از حضور در عرصه عمومی بازمی دارد و تعامل را محصور می کند. تعامل در این فضا اصولاً از آن مردان است. زنان طبقه متوسط سنتی در گردونه بازار (مجتمع تجاری)، اتومبیل و خانه گرفتار می شود و اوج تعامل زن طبقه متوسط جدید به محیط کار که اغلب در آنجا هم محیط مردانه و سلسله مراتب حاکم است، کشیده می شود. بزرگراه ها این عدم تعامل را شدت می بخشند و کارکرد پیاده روها در اغلب شهرهای بزرگ کشور جز حاشیه ای بر خیابان نشانی نیست. مقایسه محیط پر طراوت پیاده روهای زیبای ولیعصر (با نشانگان زنانه) در مقابل فضای زمخت خیابان جدیدتر اشرفی اصفهانی یا آیت الله کاشانی این تفاوت را آشکار می کند. شهروند ایرانی از زن و مرد به این محیط مردانه احساس تعلق نمی کند چراکه وظیفه این شهروند در کار، اتومبیل، اتوبان و باز هم خانه گرفتارشده است. برخی خیابان های حاشیه ای تر در شهرهای ایران رؤیت پذیری زنان تقریباً به صورت غیررسمی ممنوع شده است. محیط های کاری و کارگری از آن جمله است که زنان بدون دلیل مشخصی نمی توانند حضور داشته باشند. در طراحی این شهرها نظمی کارکردی ،معطوف به تأمین شرایط حداکثری بازتولید قدرت حاکم بوده است. تلاش شهرسازی در ایران کنترل پذیر کردن و کارکردی کردن است و از ایجاد فضای تعامل، صمیمی و نیمه خصوصی دوری می کند. مطالعات نشانه شناسی در این زمینه نیز مؤید همین نکته است، یعنی فضاسازی که نظم مستقر را سامان دهد و عرصه عمومی و تعاملی را به محیط گذر و یا کار تبدیل کند. کارکرد بزرگراه ها، انتقال مغازه ها و پیاده رو گردی به مجتمع تجاری و مال گردی و انتقال قشر نو مدرن از سوی پارک ها به سمت مجتمع های تجاری از همین رو است.

انتهای خبر/پیام ساختمان

این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید :

×